آنچه در این مقاله میخوانید:
بدغذایی، از رایجترین مشکلات پدر و مادرهایی با فرزندان کمسنوسال است. همهی ما دوروبرمان کودک بدغذا زیاد دیدهایم. بچههای بدغذا، وعدهی اصلیشان را یا نمیخورند، یا خیلی طول میکشد این کار را انجام دهند. معمولاً این کار را در چند مرحله و با هزارجور آزاردادن پدر و مادر به سرانجام میرسانند. اغلب هم مقداری از غذایشان باقی میماند.
بدغذایی، حس بدی به پدر و مادر میدهد؛ یکجور ناراحتی، نگرانی یا حتی عذاب وجدان، همیشه پدر و مادرهای دارای فرزند بدغذا را همراهی میکند. تهِ تهِ ذهن، با خودتان میگویید نکند به مقدار کافی غذا نخورده باشد، نکند مریض شود، نکند ضعیف بماند. یا دغدغههایی از این جنس که وزنش کم است، قدش کوتاه است، بچهی فلانی که همسنوسال بچهی من است، قویتر و سرحالتر بهنظر میرسد.
در ادامه، دلایلی را که منجر به بدغذایی در کودکان میشوند، مرور میکنیم. سعی کنید با خواندن این مطلب و بعد با بررسی دقیق عادتهای غذایی فرزندتان، دلیل یا دلایل اصلی بدغذایی در فرزندتان را پیدا کنید. این کار میتواند یکبار برای همیشه مشکلتان را برطرف کند، حس بد و نگرانی را از شما بگیرد، و خدا را چه دیدید، شاید تا چند دقیقهی دیگر، عادتهای غذایی فرزندتان رو به بهبود و اصلاح برود.
دلایل اصلی بدغذایی در کودکان
بدغذایی، قانون و روند خاصی ندارد. ممکن است در یک بازهی سنی خاص بهوجود بیاید و کمی بعد، خودبهخود برطرف شود. ممکن است اولش بچه بدغذا نباشد و از یکجایی به بعد، در خوردن منظمِ غذاهای مفید دچار مشکل شود. با توجه به سن، شرایط جسمی، شرایط محیطی و ژنتیکی، بدغذایی شکلها، دورهها و کیفیتهای بسیار متفاوت و متنوعی دارد. در ادامه، متداولترین دلیلها را فهرست کردهایم.
1. میانوعده پشت میانوعده!
زیادهروی در دادن میانوعده به بچهها، یک عادت غلط رایج است. اغلب ما فکر میکنیم هرچه فرزندمان در طول روز بخورد، به نفعش است؛ بهخصوص اگر بدغذا باشد. با خودمان میگوییم اینکه غذای درستوحسابی نمیخورد، خوب است لااقل میانوعدهی زیادی بخورد؛ غافل از اینکه، عادتهای بدِ غذایی، نتیجهی میانوعدههای نامنظم و مکرر است، و نه دلیل و مجوز آن.
میانوعدههای متفاوت، اغلب حاوی قندها و چربیهایی هستند که اشتها را بهشدت کم میکنند، یا در آن اختلال بهوجود میآورند. بسیاری از میانوعدهها مثل شیرینی، کیک، چیپس، پفک، بستنی و لواشک نظم معده و اشتها را بههم میزنند. شما چهقدر نسبت به سلامت میانوعدههای فرزندتان حساساید؟
میانوعدههای مفید کداماند؟ یک مقالهی مرتبط، در آوک بخوانید:
2. دست از سر من بر نمیدارند!
فشاری که بچه از سمت شما احساس میکند، چرخهی بدغذایی را تشدید میکند. اینکه مدام بابت غذانخوردن یا بد غذاخوردن به او واکنشهای شدید نشان میدهید، بچه را کلافه میکند. احساس میکند باید یک کار سخت را بهخاطر اجبار دیگران انجام دهد. حساسیت لحظهایِ شما روی چیزهای خورده و نخوردهی بچه، در او اضطراب و استرس ایجاد میکند. این اضطراب، در درازمدت منجر به بیمیلی، فرار و ترس میشود. همهی آدمها، بهطور غریزی از امر استرسزا و اضطرابآور میگریزند. شما نباید غذاخوردن را به یکی از این امور زجرآور تبدیل کنید.
احتمالاً میگویید نمیشود روی این ماجرا حساس نبود و بچه را به حال خودش رها کرد. درست است. قرار نیست بیخیال و بیتفاوت باشید. حرف ما این است که کمی غیرمستقیم و در لفافه رفتار کنید، تا غذاخوردن/ غذانخوردن به یک مصیبتِ حالبههمزن برای بچه تبدیل نشود.
3. داشتم چه میکردم؟
پیرمردها و پیرزنهای مبتلا به فراموشی را دیدهاید؟ گاهی یادشان میرود مشغول انجام چه کاری یا چه حرفی بودهاند. حواسپرتیِ کودکان، درست مثل عدم تمرکز در دوران پیری است. باور کنید. این حواسپرتیِ غیرارادی را یکبار برای همیشه باور کنید، تا یک اتفاق طبیعی در درون کودک را به منزلهی لجبازی در نظر نگیرید.
یکی از دلایل اصلی غذانخوردن و بلندشدن و راهافتادن دور سفره یا میز غذا، حواسپرتی است؛ عدم تمرکز کافی روی کار در حال انجام. بچهها، ثانیهبهثانیه روی چیزهای مختلفی متمرکز میشوند. بهشدت خیالپرورند. ممکن است وقتی قاشق غذا را به آنها نزدیک میکنید و میگویید «هواپیما… هواپیما…» تا همراه با بازی و شوخی غذا را به او بدهید، ذهن بچه یاد یک هواپیمای واقعی، ماشین، برنامه کودک یا هرچیز دیگر بیفتد و اصل ماجرا را فراموش کند.
راهکار این مشکل؟ کمی صبر. کمی بالابردن تحمل و تلاش برای تماشای زندگی از منظر ذهن خیالپرور کودکان. هرازچندگاهی به او یادآوری کنید که داشته غذا میخورده. برایش توضیح دهید که هرچیزی وقت خودش را میخواهد و اگر غذا را نخورد، غذایش سرد میشود، مزهاش از دست میرود و خلاصه به ضررش میشود. بچهها، بهمرور متمرکزتر و جدیتر میشوند. نگران نباشید.
4. پروندهی باز قبلی!
بچهها، مثل ما نیستند که پروندهی باز قبلی را ببندند و موقع ناهار و شام، فقط به غذایشان فکر کنند. میگویید ما هم اینطور نیستیم؟ خب دستتان درد نکند. پس طبیعت این ماجرا، قابل درک است برای همه. اگر قبل از غذا برای بچهتان اتفاق ناراحتکنندهای رخ داده، باید به او کمک کنید تا آن پروندهی تلخ را ببندد و با آرامش به مرحلهی بعد که غذاخوردن است، وارد شود.
بچهها معمولاً نمیتوانند این کار را خودشان انجام دهند. دعوای قبلی، دلخوری قبلی، حادثهی قبلی را برایش توضیح دهید، اختتامیهای برای آن ماجرای تلخ برگزار کنید و باهم به این نتیجه برسید که آن مشکل کلاً یا فعلاً حل شده و بهتر است تا غذا از دهن نیفتاده، بهسراغ صبحانه، ناهار یا شام بروید.
برای خواندن یادداشتی دیگر دربارهی بدغذایی کودکان،اینجا کلیک کنید.
5. یک چیزی شده!
گاهی، فقط گاهی، علت بدغذایی، عادتهای غلط و فشار روانی نیست؛ بلکه بیماری جسمی است. بیماری عفونی، ورود ویروس به بدن کودک، اسهال، مشکلات گوارشی و درد معده، حساسیت غذایی یا فصلی و در کودکان کمسنوسالتر، درآمدن دندان از عوامل بههمخوردن اشتها و کاهش تمایل به خوردناند.
اگر در چند روز گذشته فرزندتان خوب غذا نخورده، نگران نباشید و از بین این پنج دلیل کلی، یکباره آخری را جدی نگیرید. بیش از نود درصد بچهها، بنا به دلایل روانی و عادتهای غلط و بد در غذاخوردن مشکل دارند. بیماریها، معمولاً با علائم دیگری در کنار کاهش اشتها بروز پیدا میکنند؛ مثل تب، بدندرد، بیقراری یا آشفتگی در خواب.