آنچه در این مقاله میخوانید:
زیگموند فروید شناختهشدهترین فرد در دنیای روانشناسی است. او را بهعنوان بنیانگذار علم روانکاوی میشناسیم. عمدهی شهرت فروید، به دلیل بحثهای تازهاش روی بخش ناشناختهی وجود انسان، یعنی ناخودآگاه بود.
فروید در زمینههای مختلف، صاحب تئوریها و آثار بکریست که تاریخ علم و روانشناسی را تحتتأثیر خود قرار داده است.
نظریههای زیگموند فروید
زیگموند فروید نظریههای مشهوری چون نظریهی رشد، شخصیت، ناخودآگاه و … دارد. یکی از متمرکزترین حوزههایی که فروید روی آن کار کرده، بخشهای مرتبط با شکلگیری شخصیت در سنین پایین است.
در آوک، میتوانید دربارهی دیگر نظریههای فروید بخوانید:
خیلی از نظریههای فروید، در روانشناسی معاصر مورد بحث است. بسیاری از بزرگان بعد از فروید، با آرای فروید مخالفت کردهاند. همچنین موافقین معتبر بسیاری هم داشته است.
در روانشناسی، مِتُدها و نگاههای بسیار متفاوتی به شکلگیری شخصیت و رشد آدمها وجود دارد. هدف ما در این نوشتهی کوتاه، مبنا قرار دادن هیچکدام از آنها نیست.
هدف ما تنها، درمیان گذاشتن یکی از مهمترین نظریههای تاریخ روانشناسی با شما پدر و مادرهاست. اگر به این مباحث علاقهمند باشید، میتوانید با مشورت گرفتن از روانشناسان، یک سیر مطالعاتی شخصی برای خودتان تدارک ببینید.
در ادامهی این یادداشت، بهشکلی مختصر بهسراغ توضیح نظرات فروید دربارهی شکلگیری شخصیت در اولین سالهای زندگی میرویم؛ یعنی بخشی که مرتبط با محتوای اصلی «آوک» است.
نظریهی رشد روانی- جنسی زیگموند فروید
مطابق این نظریه، زیگموند فروید پنجسال اول زندگی را در شکلگیری شخصیت آدمها بسیار بسیار تعیینکننده میداند. از صحبتهای فروید میشود برداشت کرد رفتار آدمها در بزرگسالی، کاملاً ریشه در وضعیت رشد آنها در پنجسال اول زندگی دارد.
زیگموند فروید برای رشد شخصیت در پنجسال اول، دورههای مختلفی را از هم جدا میکند. این روانکاو، به قسمتهایی از بدن که به تحریک و تماس مستقیم حساس هستند، مناطق اروتیک میگوید. او همچنین از انرژی لذت (لیبیدو) سخن میگوید. لیبیدو، یک انرژی روانی- جنسی است که در مراحل مختلف سن کودک، روی نواحی متفاوت اروتیک آن فعال میشود.
به عبارت دیگر ایدهی زیگموند فروید این گونه است که، در هر مقطع سنی، بخشی از بدن، به تماس، تحریک میشود. در همان مقطع، این نیاز و لذت باید پاسخ داده بشود و تعارض روانی کودک دربارهی آن ناحیه از بدن برطرف شود. میزان حل تعارض مسائل مربوط به لیبیدو، رفتار انسان در بزرگسالی را شکل میدهد.
بهعنوان مثال، اگر در مقطعی، انرژی روانی- جنسی روی دهان کودک مترمکز است و این تعارض بهخوبی حل نشود، این فرد در بزرگسالی با سیگارکشیدن یا نوشیدن زیاد، سعی میکند به تحریک دهانیاش پاسخ بدهد. تا زمانی که تحریک هر مرحله پاسخ داده نشود، فرد در همان مرحله گرفتار خواهد ماند.
حالا این مراحل کداماند؟
مراحل سنی تعیینکنندهی شخصیت افراد، در نظریهی روانی- جنسی
یک- مرحلهی دهانی (تولد تا یکسالگی)
در این بازهی سنی، دهان، مهمترین عضو بدن است که فرد را به لذت می رساند. این اتفاق، از طریق مکیدن و تغذیه رخ میدهد. در واقع، کودک از طریق تحریک دهان، به لذت میرسد.
لازم به توجه است که کلمهی «جنسی» در نظریهی رشد روانی- جنسی، مترادف با خواستههای جنسی در بزرگسالی نیست. منظور از این کلمه، نیاز به تماس در بخشهای مختلف بدن مثل دهان در موقع مکیدن است.
مهمترین تعارض در این مرحله، به از شیرگرفتن کودک مربوط میشود. اگر این مرحله بهخوبی رد نشود، کودک در بزرگسالی مستعد پرخاشگری یا احساس وابستگی خواهد شد.
برای اطلاعات بیشتر بخوانید:
دو- مرحلهی مقعدی (یک تا سهسالگی)
تمرکز اصلی میل جنسی در این مقطع، متوجه کنترلروده و مثانه خواهد بود. مهمترین تعارض در این مرحله، استقلال پیدا کردن کودک در رفتن به دستشویی است.
زیگموند فروید معتقد است اگر پاسخ والدین به این مرحله مناسب باشد، کودک، فردی مستقل و سالم بار خواهد آمد.
واکنش والدین برای مستقلشدن فرزندشان در این مرحله، میتواند با سیست پاداش همراه باشد. فروید معتقد است این پاسخ های مناسب، باعث میشوند، فرد در آینده، فعال، شایسته و مستقل باشد؛ برعکس، اگر واکنش والدین به دستشویی نرفتن بچهها یا خرابکاری شان، تحقیر و تمسخر باشد، میتواند رفتارهای منفی بسیاری در بزرگسالی پدید بیاورد.
سه- مرحلهی آلتی یا فالیک (سه تا ششسالگی)
در این مرحله، انرژی لذت روی دستگاه تناسلی متمرکز است. این، همان بازهی سنی است که کودکان متوجه تفاوت آلت تناسلی مردان و زنان میشوند. در اینجا، فروید دو عقده با عناوین «عقدهی ادیپ» و «عقدهی الکترا» بیان میکند که امروزه به پرتکرارترین اصطلاحات علم روانناسی تبدیل شدهاند.
عقدهی ادیپ: پسربچه که متوجه شباهت آلت تناسلی با پدر شده، نسبت به مادرش علاقه پیدا میکند و در ذهن، لذت جنسی با او را تجربه می کند. پسربچه در این راه، پدرش را رقیب میداند. نوعی حالتروانی برایش اتفاق میافتد که ممکن است پدر، در این رقابت، آلت تناسلی پسر را قطع کند. به این حالت، «اضطراب اختگی» در پسران گفته میشود؛ که زیگموند فروید، آن ریشهی بسیاری از تصمیمیات و رفتارها در بزرگسالی میداند.
عقدهی الکترا: احساس دخترانه را توضیح میدهد. دختر هم نسبت به پدرش علاقه پیدا میکند. چگونه؟ او نداشتن آلت مردانه در مادرش را ضعف جنسی تلقی میکند و به پدرش علاقهمند میشود. او نسبت به پدرش، حسادت دارد. تلقی دختر این است که آلت مردانهاش را از دست داده. «حسادت تناسلی» در دختران، معادل تلقی روانی «اضطراب اختگی» در پسران است.
این دوره، تعیینکنندهی رفتار فرد با جنس مخالف در بزرگسالیست. ممکن است پسربچه، در آینده مستعد علاقهمند شدن به زنی شبیه مادرش باشد، یا برعکس. فروید علاقهمندیها را مربوط به این دوره میداند.
تقسیمبندی زیگموند فروید، بعد از مرحلهی آلتی، دو مرحلهی دیگر دارد: چهار- نهفتگی؛ دورهی ششسالگی تا بلوغ که در آن انرژیهای جنسی موقتاً فعال نیستند و بخشهای دیگری در آدمها رشد می کند و مرحلهی پنج- بلوغ تا مرگ.