آنچه در این مقاله میخوانید:
شادی، در عصری که همواره میگویند فراگیرترین بیماری اش، افسردگیست، به یک مهارت سخت و دور از دسترس تبدیل شده. خیلی از پدر و مادرها در عصر مدرن، تنشهای روانی جدیدی را تجربه میکنند و تواناییشان برای پرورش بچههای شاد را گاهی از دست میدهند.
در این یادداشت، بهسراغ نکاتی برای تربیت بچههای شاد میرویم.
چهطور بچهها را شاد بار بیاوریم؟
یک. بچهها بهمحض تولد و ورود به دنیای جدید، زمانیکه از رحم مادر جدا شدهاند، احساس ناخوشایندی دارند. جداافتادگی از دنیای امن قبلی، آنها را ناراحت میکند. باید سعی کنید از همان اولین روزهای بعد از تولد، با در آغوشگرفتن، برقراری ارتباط چشمی و نزدیک و خندیدن کنار صورت کودک، علائم ارتباط عاطفیتان را با بچه تقویت کنید.
تواناییهای افراد برای اعتمادکردن به دیگران یا مهارتهای مربوط به دوستداشتن و محبتورزیدن، از همان اولین روزهای بعد از تولد رشد میکنند و نقش بسیار مهمی در شادی و رضایت افراد در زندگی دارند.
دو. لمس مداوم بدن کودک، احساس رضایت و آرامش به او میدهد. در هر سنی این ارتباط نزدیک، به آرامش و شادی افراد کمک میکند.
بعد از تولد، نوزادان نمیتوانند میان جداشدن از آغوش مادر و رهاشدگیِ مطلق تفاوتی قائل شوند. همین که از آغوش مادر بیرون میآیند، احساس طردشدگی را تجربه میکنند. بنابراین لازم است مدام از طریق پوست با آنها ارتباط برقرار کنید. یکی از بهترین راهها، ماساژ بدن نوزاد بعد از حمام است.
سه. عیبهامان را به رسمیت بشناسیم.
ممکن است خود ما عیبهایی مثل حواسپرتی داشته باشیم. نباید وقتی این عیبها توی خانه عیان میشود، گارد بگیریم و آنها را رد کنیم. همین عیبها را دستمایهی اتفاقهای خندهدار در خانه قرار دهید. با ضعفهای خودتان شوخی کنید، تا علاوهبر ایجاد شوخیهای جمعی در خانه، در ذهن فرزندتان این فکر را نهادینه کنید که آدمها کامل نیستند.
بسیاری از افسردگیها در بزرگسالی، بهخاطر روبهروشدن آدمها با ضعفهاشان است. اگر در سنین پایین یا آنها تمرین کنیم، میتوانیم به آن ها آموزش بدهیم که آدمها کامل نیستند و پذیرش ضعفها و حتی شوخی با آنها، میتواند به شادبودن دائمی ما کمک کند.
چهار. ارتباط پدر و فرزندی را جدی بگیریم.
کلیشههای تربیت فرزند به ما اینطور رسانده که بار اصلی ارتباط عاطفی با فرزند، بر عهده ی مادر است. تحقیقات بسیار زیادی در سراسر دنیا نشان دادهامد، ارتباط عمیق و عاطفی پدر با فرزند در سنین پایین، نقش بسیار زیادی در شکلگیری خصیت شاد آنها در بزگرسالی دارد.
ارتباط پدر، امنیت و آرامشی متفاوت از ارتباط مادر به فرزند میدهد، که گاهی دستکم گرفته میشود.
پنج. اتفاقهای روتین، میتوانند مایهی آرامش باشند.
آغازکردن روز با یک موزیک بیکلام، خوردن غذا در ساعتهایی مشخص، وقتهایی از قبل برنامهریزیشده برای قصهگفتن، میتوانند راههایی برای آرامشبخشیدن به بچهها باشند. اتفاقهای روتین، در صورتی که از میزان حداقلی از جذابیت برخوردار باشند، نقش مهمی در رفع اضطرابها و تقویت شادی در آدمها دارند.
شش. وقتی با فرزندتان همتیمی میشوید، یا در بازی مقابل او قرار میگیرید، حواستان باشد موقع باختن، آدم شادی باشید. ممکن است با فرزندتان همتیمی شوید و به یک رقابت ورزشی در جمع اقوام مشغول شوید. اگر باختید، فرزندتان را سرزنش نکنید. موقع باخت، باید با فرزندتان از لذت بازی جمعی بگویید.
نباید در ذهن بچهها، اینگونه جا بفیتد که شرط شادی، برندهشدن است و زمانی که آدمها میبازند، ناراحتیهای عمیق را تجربه میکنند. در انجام بازیهای مختلف، تلاش کنید فرزندتان را برای لذتبردن از مسیر بازی و لحظات گذراندهشده آماده کنید و روحیهی برد/ باخت را در او تقویت نکنید.