آنچه در این مقاله میخوانید:
گاهی کودکان حرفهای آزاردهندهای میزنند، بیآنکه معنای جملاتشان را بدانند. حرفهای توهینآمیز، ناامیدکننده و کنایهآلود که باعث ناراحتی و عصبانیت پدر و مادرها میشود. در این مواقع، باید بدانیم چه نوع برخوردی با کودکان داشته باشیم، که وضعیت ناراحتکنندهی پیشآمده، ادامهدار نباشد.
ممکن است وقتی فرزندتان از شما میخواهد چیزی برایش بخرید و شما مخالفت میکنید، یا وقتی به او تذکری جدی میدهید، عصبانی شده و ناگهان بگوید «نمیخوام ببینمت» یا «ازت متنفرم». در این حالت، قطعاً دلتان نمیخواهد شما هم جواب او را بدهید، تا رابطهتان از این به بعد مبتنی بر لجاجت و کینه شود.
وقتی کودکان حرفهای آزاردهده میزنند، چه باید کرد؟
شنیدن «برو بمیر»، «دوستت ندارم» یا «دیگه نمیخوام ببینمت» رنجآور است، حتی اگر اطمینان داشته باشید، کودکتان معنای دقیق این جملات را نمیداند. در این حالت، همهچیز به رفتار شما، واکنشتان و نحوهی برخوردتان بستگی دارد. این رفتار شماست که تعیین میکند، حرفهای آزاردهندهی فزندتان ادامهدار باشد، تشدید شود، یا یک حالت گذرا باشد.
برای آنکه موقع شنیدن حرفهای آزاردهنده از فرزندتان، موقعیت را بهتر مدیریت کنید و تبعات آن را به حداقل برسانید، لازم است به نکات زیر توجه داشته باشید:
به خودتان نگیرید!
نباید چیزی را که میشنوید، درونی کنید، باور کنید و روی آن متمرکز شوید. آدمها موقع عصبانیت، سعی میکنند جملاتی را برای بیانشان بهکار برند که طرف مقابلشان را بیشتر عصبی کند. لزوماً به آن حرفها باور ندارند. در کودکان این مسئله تشدید هم میشود، چون کنترل هیجانی پایینتری نسبت به بزرگسالان دارند.
وقتی جملهی زهرداری مثل «دوستت ندارم» یا «زشتترین مامان دنیایی» را میشنوید، سعی کنید جای تمرکز روی این جملات هیجانی، روی حل مشکل فرزندتان تمرکز کنید. این جملات را در تنهایی با خودتان تکرار نکنید و از آن یک کوه ریزشناپذیر نسازید.
در آوک، بخوانید:
به کودک، زمان و فضا برای آرامشدن بدهید.
وقتی کودکتان حرفهای آزاردهنده میزند، جای جواب دادن به او، یا طرح مسائل آموزشی و استدلال، فقط و فقط کمی به او زمان دهید، تا عصبانیتش فروکش کند. کودکان هم مثل بزرگترها، بعد از یک انفجار عصبی، به مرور و با گذشت زمان آرام میشوند.
برخی والدین نگراناند سکوتشان در مقابل حرفهای آزاردهنده، به منزلهی کوتاهآمدن آنها و تشویق این عادت در فرزندشان میشود. اینطور نیست. وقتی فرزندتان آرام شد، میتوانید با او صحبت کنید و از جزئیات حرفهای آزاردهندهاش بگویید و برایش توضیح دهید که چهقدر ناراحت شدهاید. نکتهی مهم این است که این حرفها را سر فرصت بزنید، و موقع عصبانیت بچه، فقط و فقط صبر کنید، تا آرامشش را دوباره بهدست بیاورد.
شما حرفهای آزاردهنده نزنید!
اگر شما هم به اندازهی فرزندتان واکنشپذیر، عصبی و کنترلنشدنی باشید، مدیریت رابطه با فرزندتان از دست میرود. معمولاً زمانی کنترلتان را از دست میدهید، که حرف آزاردهندهی فرزندتان باعث احساس گناه در شما شده باشد، یا نمکی روی زخم اعتمادبهنفس پایینتان باشد. به عنوان مثال، وقتی فرزندتان میگوید «تو که هیچوقت خونه نیستی، چه کار به کار من داری؟» به شما احساس گناه ناکافیبودن برای فرزند میدهد.
در این موقعیت، برخی والدین حساب کار از دستشان در میرود و آنها هم سعی میکنند به فرزندشان احساس گاه بدهند. با انجام یک اشتباه، به استقبال ترک همان اشتباه نمیشود رفت!
برای اینکه کنترل بهتری روی خشمتان داشته باشید، این یادداشت به شما کمک میکند:
عواطف فرزندتان را دریابید.
پشت هر حرف آزاردهنده، پسِ هر جملهی کینهتوزانه، یک احساس بیاننشده وجود دارد. بله، درست است؛ فرزندتان احساساتش را خوب بیان نکرده و باعث ناراحتی شما شده. اما این اشتباه او، نباید منجر به بیتفاوتی شما نسبت به احساساتش شود. جملات ناپسندش را کنار بزنید، با گذشت و کنترل خود، به عمق ناراحتیاش سفر کنید و سعی کنید احساسات جریحهدارشدهاش در این ماجرا را کشف کنید.
سهم خودتان از عذرخواهی را فراموش نکنید.
«متأسفم»، «ببخشید» و «تصیر منم بود» گاهی معجزه میکنند. گفتن این کلمات و جملات برای برخی والدین دشوار است، چون تصور میکنند با بیان عذرخواهی، جایگاه مقندرشان را از دست میدهند.