گروهی از کودکان دورتادور هم نشستهاند و دایرهای را با معلم خود تشکیل دادهاند. معلم اسباببازیهای مختلف را یکی یکی بین بچهها دست به دست میکند. او دکمهای را به کودک اول میدهد که با فشار دادن آن بوق میزند و به دانشآموزان دستور میدهد تا یکی یکی با دست به دست کردن اسباببازی آن را امتحان کنند. برای انجام موفقیتآمیز این کار، کودک باید اسباببازی را بگیرد، به یاد داشته باشد که دکمهٔ بوق را فشار دهد و آن را به دست کودک بعدی برساند اما اگر کودک دیگری قبل از اینکه نوبتش برسد، اسباببازی را بقاپد چی؟ اگر صدای بوق ترسناک باشد چی؟ یا اگر کودک دستورالعملها را فراموش کند چه می شود؟ دانستن اینکه در این شرایط چه کاری باید انجام داد، به یک مهارت اساسی تکاملی نیاز دارد: عملکرد اجرایی.
عملکرد اجرایی نامی عجیب است که روانشناسان برای توصیف نحوهٔ اعمال، افکار و احساسات هر روزهٔ ما از آن استفاده میکنند. این شامل حافظهٔ فعال، کنترل خود و انعطافپذیری ذهنی است. ما برای تمرکز، برنامهریزی از پیش، ایجاد ارتباط بین ایدهها و کنار آمدن با استرس به عملکردهای اجرایی قوی اعتماد میکنیم. اگرچه اینها مهارتهای سطح بالایی هستند که میزان رشد بزرگسالان را مشخص میکنند، عملکرد اجرایی در واقع در اوایل کودکی با فرایندهای شناختی، جسمی، عاطفی و زبانی “ساده تر” شروع به پیشرفت میکند. این شامل سازماندهی موارد به دستهها، تشخیص شباهتها و تفاوتها، پیوند دادن صدای یک کلمه به معنای آن، شناسایی احساسات خود و همچنین دیگران و دنبال کردن دستورالعملها میشود. در نهایت، کودکان باید بتوانند وظایف شناختی (برای مثال، انجام دادن جمع و تفریق ساده) را همزمان با تنظیم احساسات خود انجام دهند (برای مثال وقتی نمیتوانند مشکلی را حل کنند، بیش از حد عصبی و آشفته نشوند).
از آنجا که عملکرد اجرایی مهارتها و قسمتهای مختلف مغز را شامل میشود، تسلط بر آن زمان میبرد. هنگامی که کودکان نوپا لجبازی میکنند و از دستورالعملها پیروی نمیکنند (برای مثال وقتی میخواهند در زمان بارش برف بیرون بروند ولی نمیخواهند کفش و دستکش خود را بپوشند) به این دلیل نیست که آنها سعی میکنند سرکشی کنند بلکه آنها عملکردهای اجرایی پرورش نیافتهای دارند. بااینحال، عملکرد اجرایی ارتباط زیادی با سطح استقلال در آینده دارد؛ بنابراین یک اولویت پرورشی است. برای اینکه فرزندان ما در بزرگسالی مسئولیتپذیر و قابلتعامل باشند، باید از رفتارهای اجتماعی مناسب الگوبرداری کنند. برای کمک به پیشرفت در این روند ما باید روابط مثبت را تشویق کنیم، ایجاد فعالیتهای گروهی کوچک را برای آنها آسان کنیم و در انجام دادن کارهای پیچیدهتر به آنها اصولی کمک کنیم. حتی کودکی که انگیزهٔ زیادی دارد ممکن است با خودکنترلی یا حواسجمعی دستوپنجه نرم کند؛ بنابراین خونگرم و صبور بودن در زمان مدلسازی رفتار مناسب، بر دستیابی به مهارتهای اجرایی پیشرفته بسیار کمک می کند.
برای مطالعه بیشتر:
- Executive Function & Self-Regulation
- Huizinga M., Dolan C., Van der Molen, M. (2006). Age-related change in executive function: Developmental trends and a latent variable analysis. Neuropsychologia, 44(11):2017–2036.
- Tremblay, R., Boivin, M., Peters R. (2013). Encyclopedia on Early Childhood Development [online]. http://www.child-encyclopedia.com/executive-functions/synthesis. Accessed December 19, 2019