هنگامی که جان باولبی ، روانپزشک لندن ، این اصطلاح را برای توصیف پیوند عاطفی عمیقی که دو نفر در طول زمان و مکان مشترک دارند ، را مطرح کرد به واژه ای در کودکان و روانشناسی رشد تبدیل شد. وی پیشنهاد كرد كه این مسئله به بهترین وجه در روابط كودك و والد مشاهده می شود ، كه منجر به تحقیقات گسترده در مورد اهمیت نقش مراقبان در رشد عاطفی ، اجتماعی و شناختی كودك می شود.
در کتاب خود ، وی اظهار داشت كه می توان دلبستگی را به عنوان یك پیوند روانشناختی پایدار بین انسان در نظر گرفت. قدرت آن فراتر از مهارت های اجتماعی و عاطفی کودک است. حتی برای تقویت رشد شناختی کودک کشف شده است.
در سال 1997 ، تیمی از محققان دانشگاه واشبورن مقاله بسیار جالبی را در مورد مجله Child Development منتشر کردند. آنها رابطه بین دلبستگی و مهارتهای حافظه و توجه کودک پیش دبستانی را مطالعه کردند. آنها 68 کودک 3 ساله داشتند که در کارهای مختلف توجه و حافظه شرکت می کنند و نتایج را با سبک دلبستگی خود مقایسه می کنند. آنها دریافتند که وقتی از آنها خواسته شد که تمرکز خود را حفظ کنند و پس از آن داستانهایی را در مورد تعامل با والدین بخاطر بسپارند ، کودکانی که از رابطه خود اطمینان داشتند بهتر به یاد می آورند تا کودکانی که از قوام رابطه خود چندان مطمئن نبودند. سپس در سال 2015 ، گروهی از روانشناسان دانشگاه نیچ و دانشگاه بلگراد دریافتند کودکانی که رابطه خوب و محکمی با مراقب معتمد دارند ، از مزایای بسیاری در رشد عاطفی خود برخوردار هستند ، از جمله مهارت های مکالمه ، حافظه ، توجه و مهارت استدلال مفهومی! بنابراین ، وقتی رابطه خود را با کودک پیش دبستانی خود پرورش می دهید ، نه تنها او را تشویق می کنید که از عزت نفس خوبی برخوردار باشد و یاد بگیرد چگونه روابط سالم برقرار کند و آن را حفظ کند ، بلکه در واقع به مهارت های شناختی کودک خود نیز کمک می کنید!
اگر می خواهید در مورد این موضوع بیشتر بخوانید ، می توانید جزوه دانشگاه دوک را اینجا ببینید: