آنچه در این مقاله میخوانید:
کودکان خردسال در سالهای اولیه زندگی خود، مهارتهای اجتماعی و عاطفی مانند تنظیم هیجان، به اشتراک گذاشتن احساسات با دیگران و پیروی از دستورالعمل ها را به دست میآورند. این مهارتها پایه و اساس رشد محسوب میشود و سایر تواناییهای شناختی که برای موفقیت در مدرسه و زندگی حیاتی هستند را میسازد. رشد عاطفی و اجتماعی معمولا با همدیگر سنجیده و بررسی میشود و رشد سالم آن، ریشه در روابط روشن و مسئولیت پذیرانه با اعضای خانواده دارد. دراین مطلب ابتدا به این سوال پاسخ میدهیم که رشد عاطفی چیست و اصول اولیه رشد عاطفی کودکان چه چیزهایی هستند. سپس درباره اینکه رشد عاطفی در کودکان از چه زمانی آغاز میشود و والدین چه نقشی در رشد عاطفی کودکان دارند نیز صحبت خواهیم کرد.
رشد عاطفی چیست؟
در چند سال اول زندگی، مغز کودکان به سرعت در حال رشد است و آماده یادگیری مهارتهای اجتماعی عاطفی و اجتماعی میباشد. رشد اجتماعی و عاطفی که به آن سلامت روانی دوران کودکی نیز گفته میشود، باید به شکل موارد زیر در کودک بروز پیدا کند:
- طیف وسیعی از احساسات را تجربه، تنظیم و ابراز کند.
- روابط نزدیک و رضایت بخش با همسالان و بزرگسالان شکل دهد.
- بتواند به طور فعالانه محیط را کشف کرده و در مورد چیزها یاد بگیرد.
رشد اجتماعی و عاطفی هم تحت تاثیر ژنتیک و وراثت و هم تحت تاثیر محیط و یادگیری است. ژن و تجربه با هم ساختار مغز را شکل میدهند. ژنها دستورالعملهایی را برای بدن ما ارائه میکنند و تجربیات بر چگونگی و اجرای این دستورالعملها تاثیر میگذارند. تجارب اولیه کودکان شامل تعامل با پدر و مادر و سایر اعضای خانواده و محیط است. با توجه به ماهیت سریع رشد مغز در اوایل دوران کودکی، کیفیت تجارب اولیه میتواند پایهای ایجاد کند که بر نحوه واکنش کودکان به دنیای اطرافشان تا پایان عمر تاثیر میگذارد.
برای اکثر نوزادان و کودکان خردسال، رشد اجتماعی و عاطفی به روشهای قابل پیشبینی آشکار میشود. آنها یاد میگیرند که با مراقبین خود روابط نزدیک برقرار کنند، وقتی ناراحت هستند خود را آرام کنند، احساساتشان را با دیگران به اشتراک بگذارند و با آنها بازی کنند، گوش دهند و همچنین دستورالعمل ها را دنبال کنند. همه این علائم نشان دهنده رشد عاطفی مثبت در کودکان است.
والدین چه نقشی در رشد عاطفی در کودکان دارند؟
والدین پاسخگو و رشد دهنده برای سلامت اجتماعی و عاطفی سالم ضروری هستند. هنگامی که والدین یا سایر مراقبان اولیه با تماس چشمی، لمس و کلمات به حرف زدنها، گریهها و حرکات نوزاد پاسخ میدهند، مسیرهای عصبی جدید ساخته و تقویت میشوند. این ارتباطات از رشد جسمی و شناختی سالم کودک حمایت میکند. روابط مثبت با یک مراقب نیز میتواند اثرات مخرب ناراحتیها و مشکلات را برای کودکان خردسال کاهش دهد.
اما یادگیری اجتماعی و عاطفی، فراتر از روابط والدین و فرزند است. خانواده، جامعه و فرهنگ بر هنجارها، ارزشها، انتظارات و روابط اجتماعی و همچنین بر باورها و نگرشهای مربوط به تربیت کودک تاثیر میگذارد. سایر مراقبان غیروالدین، اعضای خانواده، مربیان مهد کودک و دوستان، همه در رشد عاطفی و اجتماعی کودکان نقش دارند.
اصول اولیه رشد عاطفی کودکان
یادگیری عاطفی اجتماعی، فرآیندی است که از طریق آن کودکان، دانش، نگرش و مهارتهای لازم برای درک و مدیریت احساسات، تعیین و دستیابی به اهداف مثبت، احساس کردن و نشان دادن همدلی برای دیگران، ایجاد و حفظ روابط مثبت و گرفتن تصمیمات مسئولانه را کسب میکنند و به طور موثر از آنها استفاده میکنند.
در ادامه برخی از ملاک ها و اصول اولیه رشد عاطفی کودکان و بخشهای آن را بیان خواهیم کرد:
۱- اعتماد به نفس
- نشان دادن یک تصویر مثبت از خود و احساس ارزشمندی
- افتخار کردن به دستاورد ها و ارائه دادن آنها
- درخواست کمک در صورت نیاز اما نشان دادن استقلال در صورت امکان
۲- خودآگاهی:
- درس گرفتن از اشتباهات
- رشد دادن احساس خود بودن بدون وابستگی به دیگران
۳-توانایی تشخیص احساسات خود
- توانایی ابراز احساسات:
- توانایی بیان احساسات به روشی سالم
- انتقال احساسات از طریق کلمات که شامل بخشی از رشد زبان است
- نشان دادن رفتارهای مناسب و قابل قبول اجتماعی
- نشان دادن خودکنترلی و توانایی تنظیم هیجان قوی
۴- تعامل اجتماعی و روابط مثبت
- ایجاد روابط سالم با اعضای خانواده
- ایجاد دوستیهای سالم
- حل تعارضات به روشهای مثبت
- گوش دادن به دیگران
- درگیر شدن در رفتارهای اجتماعی مانند در صف ایستادن، نوبت گرفتن، همکاری، شراکت و …
- رشد دادن شایستگیهای اجتماعی در یک محیط گروهی
۵- مهربانی و همدلی
- نشان دادن محبت به دیگران
- توجه کردن به دیگران و مراقبت از آنها
- درک احساسات دیگران
- توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران یا همان راه رفتن با کفش دیگران
مهارتهای عاطفی همچنین میتواند شامل تفکر مثبت، انعطاف پذیری، قدرشناسی و … باشد. رشد سالم هوش عاطفی و اجتماعی فرآیند پیچیدهای است که سالها طول میکشد و برای هر کودک، راه و روش خاص و منحصر به فرد خود را دارد.
رشد عاطفی کودک از چه زمانی آغاز میشود؟
برای پاسخ به این سوال که رشد عاطفی کودک از چه زمانی آغاز میشود باید بگوییم که از همان بدو تولد کودک از نظر اجتماعی و عاطفی در حال رشد و یادگیری خواهد بود. اریک اریکسون، روانشناس رشد معتقد بود که فرآیند اجتماعی شدن رشد انسان در هشت مرحله رخ میدهد. سه مرحله از آن مراحل، که در آن کودکان اعتماد، استقلال و ابتکار را به دست میآورند، در اوایل کودکی اتفاق میافتد. مراحل رشد عاطفی کودک در سالهای اولیه زندگی به شرح زیر است:
تولد تا یک سالگی
در این مرحله، نوزاد میتواند شادی، ترس و خشم را نشان دهد. نوزادان یاد میگیرند که با لبخند به محرکهایی مانند صداها، لمس و حتی بوها واکنش نشان دهند.
بزرگسالان معمولا میتوانند نوزادان را با لمس، صدا و بو آرام کنند و با این کار میتوانند آن نیازهای عاطفی اساسی کودک در این سن را ارضا کنند. بسیاری از نوزادان تکنیکهایی را برای آرام کردن خود کشف میکنند، مانند مکیدن انگشت شست
در حدود 6 ماهگی، کودکان معمولاً راه های مناسبی برای ابراز شادی، ترس یا خشم میآموزند. آنها این مهارت ها را از طریق پاسخ ها و بازخوردهایی که که از والدین خود الگوبرداری کرده اند میآموزند.
اریکسون معتقد بود کودکانی که والدین آنها در این مرحله بتوانند نیازهای عاطفی کودک را ارضا و آنها را به درستی تربیت کنند، اعتماد، امنیت و امید را در کودک پرورش میدهند و طبیعتا برعکس این اتفاق نیز اتفاق خواهد افتاد.
والدین نیز میتوانند کارهای زیر را برای حمایت از رشد عاطفی کودک انجام دهند:
- محبت فیزیکی و آرام کردن کودک از طریق لمس را دائم ارائه دهید.
- هنگام غذا دادن به کودک، او را نگه دارید.
- از همان نوزادی سعی کنید با کودکان صحبت کنید، برایشان آواز بخوانید و قصه تعریف کنید.
- با کلمات و لحن مثبت پاسخ دهید.
- احساسات کودک را بپذیرید و برای آنها اسم تعیین کرده و کودک را با احساسش مواجه کنید.
- محدودیتهای منصفانه را آرام آرام تعیین کنید.
- برنامه های روزمره را تنظیم کنید.
- در پاسخهایتان قابل پیشبینی باشید تا اعتماد کودک شکل بگیرد. هیچوقت کودک را با واکنشهای غیر نرمال و ناگهانی سورپرایز نکنید.
کودک نوپا ( ۱ تا ۲ سالگی )
در مرحله دوم، کودک نوپا اغلب با اشاره کردن به چیزهای مختلف، به عنوان راهی برای قراری ارتباط با دیگران استفاده میکند و با حرکات دست سعی میکند منظور خود را برساند. حرکاتی مانند بای بای کردن با دست. آنها معمولا از بازی دالی موشه بسیار لذت میبرند و مشتاقانه آن را ادامه میدهند.
در این مرحله، کودکان نوپا معمولا شروع به یادگری همدلی میکنند. مثلا با دیدن گریه کودکان دیگر، احساسات آنها نیز تحریک میشود. آنها همچنین در بازیهای وانمودی نیز شرکت میکنند. مثل بازی با وسایل خانگی اسباب بازی و پختن و خوردن غذا در ظروف اسباب بازی و تعارف به دیگران.
همچنین بازیهای موازی نیز انجام میدهند. یعنی در کنار کودکان دیگر به طور انفرادی بازی میکنند.
بیشتر کودکان نوپا احساسات قوی دارند اما هنوز یاد نگرفته اند چگونه آن را به روشهای قابل قبول و به صورت کامل ابراز کنند و همین مسئله باعث بروز عصبانیت میشود.
این مرحله از نظر اریکسون میتواند تا سه سالگی نیز ادامه داشته باشد. او میگوید کودکانی که والدین حمایت کننده دارند، معمولا اعتماد به نفس، اراده، خودکنترلی و غرور را به دست میآورند.
والدین در این مرحله چه وظایفی دارند؟
- کنجکاوی، فضولی و استقلال کودک را تشویق کنید. اجازه دهید تا جای ممکن خودش کارهایش را بکند.
- هنگام طغیان خشم و گریه کودک، آرامش خود را حفظ کنید و پس از اینکه آرام شد، این آرامش را به کودک هدیه دهید.
- خشم را نیز به عنوان یک احساس مهم بشناسید و به آن بها دهید.
- با فرزندان خود صحبت کنید و برای احساسات آنها از نامگذاری استفاده کنید.
- کودک را تشویق و دستاوردهای او را حمایت کنید.
- برای آنها الگوی همدلی با دیگران باشید. به احساسات دیگران احترام بگذارید.
- بازیهای اجتماعی را برای کودک ایجاد کرده و او را برای منتظر ماندن برای نوبت خود آموزش دهید.
پیشدبستانی ( ۳ تا ۵ سال)
در طول مرحله ۳ یادگیری و رشد عاطفی شامل توسعه توانایی کنترل احساسات و تکانهها و نشان دادن رفتارهای مودبانه و مناسب اجتماعی است. کودک هنجارها و باید و نبایدها را میآموزد.
آنها اغلب سعی میکنند محدودیتها را آزمایش کرده و برای راهنمایی به والدین خود تکیه کنند.
کودکان پیشدبستانی همچنین در حال تمرین کنترل احساس خشم خود نسبت به دیگران هستند. آنها معمولا مهارتهای لازم برای بازیهای مشارکتی و گروهی مانند منتظر نوبت ماندن و رعایت دستورالعمل ها را به دست میآورند.
اریکسون این مرحله را سن بازی نامید و تا زمانی که بچه ها وارد مدرسه رسمی شوند، این دوران پیش دبستانی ادامه خواهد داشت. عملا بین ۳ تا ۷ سالگی نیز متغیر خواهد بود.
به گفته اریکسون، اهداف این مرحله، استفاده از تخیل (که میتواند منجر به دروغگفتنهای کودک شود)،
همکاری با دیگران و همچنین به دست آوردن مهارت رهبری کردن یا پیروی کردن میباشد.
چگونه والدین میتوانند از رشد عاطفی کودک در این مرحله حمایت کنند؟
- به کودکان کمک کنید تا به سایر بزرگسالان دلسوز نیز اعتماد کنند.
- وقتی بچهها صحبت میکنند تمام توجه خود را به آنها اختصاص دهید. حتی وقتی پرحرفی میکنند.
- فرصتهایی برای بازی با دیگران برای آنها ایجاد کرده تا تعاملات اجتماعی آنها رشد کند.
- ارتباط و تعامل خود با کودک را حفظ کرده و احساسات خود را به طور شفاهی و واضح بیان کنید. مثلا الان به این دلیل از تو عصبانی هستم یا به این دلیل خوشحال هستم.
- خلاقیت و ابتکار عمل کودک را تشویق کنید.
- وقتی به درستی و خوبی در مورد احساسات خود صحبت میکنند، بازخورد مثبت بدهید. مثلا اینکه «ممنونم که احساست رو بهم گفتی و من نمیدونستم انقدر ناراحتی»
- بازی با دیگران، نوبت گرفتن و شراکت را در آنها تشویق کنید.
- برخی از فعالیتهای عاطفی و احساسی را با آنها تجربه کنید. لحظات عاطفی و زیبایی که در آن به طور مستقیم به کودک ابراز علاقه کرده و از زیباییهای رابطه خود صحبت کنید.