براساس گفتهٔ تیمی از محققان دانشگاه شفیلد، انعطافپذیری شناختی یکی از تواناییهای ماست که با استفاده از آن باید اطلاعات جدیدی را که ممکن است در هر شرایطی به وجود بیاید در نظر بگیریم و این ممکن است منجر به اصلاح رفتاری شود. این ظرفیت مهم شناختی معمولاً در طی سالهای پیشدبستانی ایجاد میشود و لحظهای مهم در رشد شناختی اولیه است. ظرفیت سازگاری و پاسخگویی به سختیهای جدید و حل مشکلات برای هر جنبه از زندگی بشر ضروری است.
برای نشان دادن معنای این امر، در سال ۲۰۰۶، استاد روانشناسی دانشگاه تورنتو، “فیلیپ دیوید زلازو”، آزمایشی انجام داد که در آن به دو گروه کودک ۳ و ۴ ساله، دو کار مرتبسازی محول شد. اولین مورد، مرتبسازی اشکال رنگی براساس یک قانون بود (یا بر اساس رنگ یا شکل آنها) درحالی که وظیفهٔ دوم مرتبسازی همین شکلها بر اساس قاعدهٔ دیگری بود (رنگ یا شکل، بسته به اینکه برای هر کودک کدام قانون برای اولینبار تعیین شده بود) وی دریافت که هم کودکان ۳ ساله و هم کودکان ۴ ساله قادر به مرتبسازی اشکال براساس یک قانون واحد هستند اما پس از تغییر قوانین برای مرتبسازی اشکال براساس مشخصهای دیگر، فقط ۴ سالهها با اطمینان میتوانند قانون دوم را در نظر بگیرند و اشکال را براساس اطلاعات جدید مرتب کنند.
آنچه روانشناسان رشد در مورد رشد انعطافپذیری شناختی یافتهاند این است که این مهارت بین ۳ تا ۴ سالگی رشد میکند و ظهور آن شامل مجموعهٔ وسیعی از مهارتهای شناختی است که در آن سن رشد کردهاند. براساس مقالهای که در سال ۲۰۱۵، روانشناس رشد، “اما بلاكی” و تیم وی از دانشگاه شفیلد در ژورنال رشد كودك منتشر کردند، كنترل توجه، حافظه، كنترل فشار و تفكر انتزاعی و مفهومی برخی از ظرفیتهایی است كه به فرزندان پیشدبستانی اجازه میدهد تا از نظر شناختی رشد كنند.