آنچه در این مقاله میخوانید:
همانطور که «اریک اریکسون» روانشناس رشد، نیم قرن پیش اذعان کرده بود، بخش زیادی از رشد اجتماعی و عاطفی کودک در طول سالهای اول زندگی، در گرو مبارزه برای کاهش میزان وابستگی و رسیدن به استقلال است. همانطور که او به سمت سنین نوپایی و پیشدبستانی پیش میرود، در حال واکاوی مفهوم «شخصیت» است و سخت تلاش میکند تا موقعیت خود را به عنوان یک فرد مستقل تثبیت کند.
کودک مهم تر از دانستن نام، سن و دوست داشتن یا نداشتن چیزهای مختلف، حرکت به سوی استقلال، نیازمند این است که بداند حقِ داشتن احساسات و عقایدی را دارد، كه نه تنها با نظر شما متفاوت است، بلكه با خواستههای شما نیز در تضاد است. اینجاست که ممکن است احساس کنید با فرزندتان وارد زاویه ای مخالفت شدهاید.
استقلال در 2 تا 4 سالگی
از آنجا که رشد شناختی هنوز در مراحل اولیه است، بین ۲ تا ۴ سالگی بچهها، به تازگی فکر کردن به جهان و تقسیم بندی آن در دستهها و مفاهیم مختلف را آغاز میکنند و کمکم چیزها را به شیوه دوتایی و به صورت «بله یا خیر» میبینند. همچنین، حتی اگر مهارتهای زبانی کودک شما تاکنون پیشرفت زیادی داشته است، وقتی تلاش میکند با شما ارتباط برقرار کند، هنوز در مراحل اولیه است و پیشرفت چندانی در این زمینه ندارد. برای یک کودک پیشدبستانی گفتن «نه» بسیار راحتتر از این است که در جملات طولانی و با دستور زبان پیچیده برایش توضیح دهید که مثلا: آن جورابهایی را که اصرار دارد بپوشد، سبب خارش زیاد میشود.
توانایی بیان عدم پذیرش و مخالفت کردن، بخشی اساسی از تجربه انسان است، همانگونه که مشاهده تفاوتها، دیدن شباهتها، تفکر انتزاعی، تعمیم، نتیجهگیری جدید، ایجاد پلهای ارتباطی بین ما و ایجاد چیزهای جدید، بخشی از این تجربه است. وقتی کودک به شما میگوید «نه» آنچه را که واقعا می خواهد بیان کرده است. او از این طریق استقلال و فردیت خودش را از طریق زبان ابراز کرده و در نتیجه درهای رشد و پیشرفت بیشتری را به روی خود باز میکند.