آنچه در این مقاله میخوانید:
دلسوزی یک ویژگی اخلاقی است که باعث میشود کودکان، نسبت به دیگران احساس مسئولیت بکنند. به این شکل که بتوانند با آنها همدلی کرده، همدرد باشد و دردها و سرنوشت دیگران برای کودک مهم باشد. شفقت، مهربانی، غمخواری، خیرخواهی و خیراندیشی، معانی واژه دلسوز هستند. به طور کامل زمانی که ما به دیگران و ناراحتی آنها اهمیت بدهیم، فردی دلسوز خواهیم بود. اما گاهی این دلسوزی به عنوان ویژگی منفی قلمداد میشود و بعضی از والدین گمان میکنند که دلسوز بودن زیاد، باعث آسیب دیدن کودک از نظر عاطفی خواهد شد. زیرا انقدر دلیل برای دلسوزی زیاد است و انقدر زندگی پر از رنج خواهد بود که یک کودکی که دلسوز است، نمیتواند از نظر عاطفی و روانی یک وضعیت مثبتی داشته باشد. البته که نمیتوان مثبت بودن این صفت را زیر سوال برد اما مانند هر ویژگی مثبت دیگری، افراط در آن در وهله اول منجر به آسیب میشود. در صورتی که ما قبل از هر چیزی باید به کودکمان شفقت با خود و اهمیت دادن به رنجهای خودش را بیاموزیم. در این مطلب درباره چگونگی پرورش کودکانی دلسوز صحبت خواهیم کرد و روشهای پرورش کودک دلسوز را به شما ارائه خواهیم داد تا بدانیم چگونه کودک دلسوزی داشته باشیم.
دلسوزی، همدلی، همدردی، شفقت
برای اینکه بدانیم چگونه کودک دلسوزی داشته باشیم، لازم است در ابتدا با واژهها آشنایی کاملی پیدا کنیم. وقتی میگوییم دلسوزی منظورمان چیست؟ در تعریف دلسوزی میتوانیم واژههای همدلی، همدردی و شفقت را با هم ترکیب کنیم و دلسوزی را بسازیم.
- همدلی: همدلی توانایی درک احساسات دیگران در یک موقعیت پیچیده و پاسخ دادن درست به احساسات آنهاست. همدلی یک مهارت مهم برای رشد است. کودکی که توانایی همدلی داشته باشد، درک میکند که دیگران میتوانند احساسات متفاوتی از او داشته باشند. احساساتی که دیگران تجربه میکنند را تشخیص میدهد، میتواند تصور کند که در موقعیتهای خاص باید چه واکنشی نشان دهد یا برای آرام کردن دوستانش، برای آنها چکار کند. البته هنگام همدلی ما میتوانیم احساسات خود را از دیگری جدا کنیم.
- همدردی: همدردی اما کمی عمیقتر از همدلی است. همدردی یعنی احساس نگرانی و یکی دانستن خود با فرد دیگر در موقعیتی ناگوار. یعنی کودک بتواند خود را بجای دیگری بگذارد و دردی که او میکشد را تصور کند. همدلی گاهی نیز با احساس ترحم همراه است. اگر وقتی گریه کسی را میبینید و او را با دلداری دادن و جملات مثبت آرام میکنید شما در حال همدلی کردنید، اما اگر همراه با او گریه کنید و درد او را در خود حس کنید، همدردی کردهاید. یعنی شما تحت تاثیر شدید غم آن فرد قرار گرفته اید. همدردی فراتر از احساس ناراحتی ما برای دیگران است و توانایی هدایت اعمال ما را دارد. شاید اصطلاح «دردت به جانم» را شنیده باشید، اصطلاحی که تعریف خوبی برای همدردی است و فرد حاضر است درد دیگری را در جان خودش تجربه کند تا از درد عزیز خود بکاهد.
- شفقت: شقفت همان چیزی است که به عنوان کلی «مهربانی» میشناسیم و واژه نزدیکتری به دلسوزی است. همدلی، درک احساسات دیگران بود، همدردی، یکی کردن خود با دیگران اما شقفت، به معنای درک رنج دیگران و تمایل برای کمک کردن به آنهاست. نوع دوستی، مهربانی و ایثار گری ناشی از احساس شفقت است. آدمهای مشفق گاهی به عنوان فردی احساساتی و ضعیف توسط دیگران شناخته میشوند. احساس شفقت باعث کندی ضربان قلب، احساس آرامش و ترشح اکسی توسین میشود که همه باعث افزایش تمایل ما به نزدیک شدن و مراقبت از دیگران میشود. البته که یکی از مباحث اساسی در شفقت، بحث شفقت با خود و مهربانی با خود است که به نوعی، معیاری برای سلامت روانی است.
رشد درک احساسات دیگران در نوزاد
مانند بسیاری از چیزها، مهربانی و دلسوزی نیز کیفیتی است که کودک در طول زمان و از طریق مشاهده و تمرین یاد میگیرد. توانایی درک احساسات دیگران به مرور زمان رشد میکند. نوزادی که با دیدن گریه نوزاد دیگر گریه میکند، شاید خیلی به این که او از نوزاد دیگر فردی جداست توجه ندارد و با گریه او گریه میکند. همچنین وقتی نوزاد میبیند که مادرش برای آرام کردن او، نوزشش کرده، او را در آغوش میگیرد و با چهرهای مهربان با او تعامل میکند، پایههای یادگیری دلسوزی و شفقت در او نهاده میشود.
یک کودک دو ساله فعالانه علاقه به کمک کردن دارد و والدینی که فعالانه این رفتار را تشویق میکنند، تمایل کمک کردن در کودک را تقویت میکنند. ممکن است کودکی سعی کند با دادن پستونک یا اسباببازی خود به کودکی که گریه میکند او را آرام کند. در حالی که کود نمیتواند علت گریه کودک دیگر را درک کند، وقتهایی را به یاد میآورد که وقتی احساسا ناراحتی داشت، چه چیزی او را آرام میکرد.
در ۳ سالگی کودکان بیشتر در مورد دیگران آگاهی کسب میکنند و متوجه میشوند که احساسات دیگران ممکن است متفاوت از خودشان باشد. یعنی وقتی کسی را ناراحت ببینند اما خودشان ناراحت نباشند، درک میکنند که این اتفاق طبیعی است. اما هنوز در ارتباط با احساس واقعی دیگران مشکل دارند. آنها ممکن است برای مثال از خراب کردن ساختمان اسباببازی دیگران لذت ببرند و نفهمند چرا کودکی که آن را ساخته است اینقدر ناراحت است. رشد زبان، تقویت همدلی را در این سن به دنبال دارد.
در سن ۴ سالگی، کودکان میتوانند متوجه میشوند که چه زمانی به دیگران آسیب رسانده اند و گاهی اوقات بدون اینکه به آنها گفته شود، معذرت خواهی میکنند. آنها همچنین در مورد جراحات و زخمهای کودکان دیگر کاملا همدل هستند.
زمانی که کودکان به ۵ و ۶ سالگی میرسند، اغلب میتوانند راحت تر احساسات خود را به اشتراک بگذارند و درک نوبت و حقوق دیگران برای آنها راحت تر است. تا حدودی توانایی اینکه دنیا را از دریچه چشم دیگران ببینند را به دست آورده اند. آنها میتوانند در مورد معنای مهربانی و دوست بودن بحث کنند و برای کمک به دیگران، ایده پردازی کنند.
به طور کلی همدلی با دیگران در اواخر کودکی و اوایل نوجوانی ایجاد میشود. با رشد تفکر انتزاعی در کودک و درک اینکه احساسات شخص دیگری ممکن است حول موقعیت فعلی نباشد و دلیل عمیقتری داشته باشد، نقطه عطفی در درک همدلی است.
روشهای پرورش کودک دلسوز
دانستیم که کودک دلسوز به طور کلی کودکی مهربان است که نسبت به خود و دیگران احساس مثبتی دارد، همدل و همدرد است، از شادی آنها شاد و از غم آنها غمگین میشود و تمام تلاشش را برای کمک به دیگران و کاهش رنج آنها به کار میگیرد و در این میان به سلامت روان و اولویتهای خود نیز احترام میگذارد. کمک به کودکان برای رسیدن به درک خود، کلید رشد شفقت در آنها است. نشان دادن داوطلبانه قدرت خود برای کمک به دیگرن، باید بارها و بارها در طول زندگی کودک تقویت شود.
استفاده از نورونهای آینهای برای کودک بسیار راحت است. اگر والدین دائما با دیگران تندی کرده و دیگران را مورد انتقاد و قضاوت قرار دهند، بیاعتماد و بدبین باشند و همه را سو استفاده گر و دروغگو قلمداد کنند، کودکان به سرعت اینها را میآموزند. آنها بیش از آنچه تصور کنید به شما گوش میدهند و حرفها و رفتارهای شما را درونی میکنند. بنابراین اگر خودتان انسان دلسوزی نیستید، ویژگیهای بالا را دارید و فکر میکنید دلسوزی ویژگی مناسبی نیست، ادامه این مطلب برای شما اتلاف وقت است.
اما سوال این است که چگونه کودک دلسوزی داشته باشیم؟ برای پاسخ به این سوال، روشهای پرورش کودک دلسوز را در ادامه آورده ایم و با این روشها، میتوانید به فرزندتان خوشقلبی و دلسوزی بیاموزید.
باور داشته باشید که فرزند شما ظرفیت مهربانی را دارد
اگر با کودک به گونهای رفتار کنید که او همیشه به درد نخور است، هرگز پیشرفت نخواهد کرد اما اگر فرض کنید که او واقعا میخواهد به دیگران کمک کند و نگران نیازهای آنها است، تمام تلاشش را میکند تا به این انتظارات عمل کند.
مدل الگوی مثبت
یکی از روشهای پرورش کودک دلسوز ، این است که بدانید آنچه شما انجام میدهید و میگویید بسیار مهم است. اجازه دهید فرزندتان شما را هنگامی که عمل محبت آمیزی نسبت به دیگران انجام میدهید ببیند. مثلا زمانی که کیسه خرید یک زن مسن را حمل میکنید یا یک نیازمند را از خیابان عبور میدهید یا حتی یک دوست را آرام میکنید، کودک شما را میبیند و مانند یک دوربین فیلمبرداری حرفهای با حافظهای بینهایت، این تصاویر را در مغزش حک میکند. حتی از روز اول نیز کودک میتواند الگوبرداری از والدین را یاد بگیرد. مثلا زمانی که مادر به نوزادش غذا میدهد میگوید: «یه کم مال تو یه کم مال مامان» و این پایه و اساس بده بستان در تمام عمر، با گشادهرویی و فداکاری است.
به فرزندتان احترام بگذارید
وقتی والدین بدون اطلاع به نوزاد درباره این که زمان بازی تمام شده و باید به خانه برگردند، او را از پارک یا مهمانی میدزدند و میبرند، ضربهای مهلک به باور مهربانی آنها میزنند. این یک بیاحترامی آشکار است که به وجود کودک احترام نگذارید. مهمترین عاملی که میتوانید با آن احترام را به کودک بیاموزید، حل مسالمت آمیز و محترمانه تعارضات بین مادر و پدر در مقابل فرزند است. اینجاست که کودک متوجه میشود که مامان و بابا با اینکه با هم مخالف هستند، اما به حرف هم گوش میدهند و به هم بی احترامی نمیکنند.
به کودکان بیاموزید که به حالت چهره دیگران توجه کنند
یکی دیگر از روشهای پرورش کودک دلسوز، این اولین قدم در یادگیری چگونگی درک دیدگاه و احساسات دیگران است. کودک متوجه میشود که الان دیگران چه احساسی دارند و چه چیزی درونشان میگذرد. این کار را میتوانید با نمایش کارتون یا ساختن شکلک به کودک آموزش دهید. وقتی کودک بتواند تصور کند که دنیا از دید دیگران چگونه است، بیشتر به سراغ افراد نیازمند خواهد رفت.
به نحوه رفتار کودک با دیگران اهمیت دهید
ممکن است برای کودک شما دیدن اینکه کسی لیز میخورد و به زمین میافتد خنده دار باشد. اما میتوانید به کودک توضیح دهید که آن خانم که زمین خورده نمیخندد چون این اتفاق خنده دار نیست، به صورت آن خانم نگاه کن و ببین که غمگین به نظر میرسد، درد دارد و وسایلش روی زمین ریخته. اینگونه کودک متوجه میشود که شما به نحوه رفتار آنها با دیگران اهمیت میدهید.
از بیادبیها نگذرید
وقتی یک صندوقدار با شما به تندی صحبت میکند، سعی کنید شما مقابله نکنید اما بعد از آن به کودک توضیح دهید که « آن صندوقدار حتما روز خیلی بدی داشته و حالش خیلی بد بوده که انقدر تند و بد اخلاق بوده، به نظرت مشکلش چی بود؟» این یکی از مهمترین روشهای پرورش کودک دلسوز است، اینکه فرزند شما بفهمد وقتی کسی با شما بد رفتار میکند، لازم نیست در پاسخ به آن بد رفتار کنید.
مهربانی را ببینید
برای پاسخ به این سوال که چگونه کودک دلسوزی داشته باشیم لازم است بدانید که باید به کودک نشان دهید که وقتی کسی کار خوبی انجام میدهد، شما متوجه میشوید. مثلا وقتی زمان عبور از خیابان راننده ای ترمز کرد تا شما از خیابان عبور کنید، حتما به کودک خود بگویید که این راننده واقعا مهربان بود که ترمز کرد تا ما راحت از خیابان عبور کنیم. با همین روش وقتی فرزند شما نیز با کسی خوب رفتار کرد حتما او را تصدیق و تحسین کنید و مهربانی را یک وظیفه برای او در نظر نگیرید.
نسبت به چیزهایی که کودکتان در رسانه میبیند حساس باشید
این روزها در فضاهای مجازی و سینما و تلویزیون، همه در حال شوخیهای رکیک یا مسخره کردن یا خنداندن دیگران به هر روشی، حتی با تمسخر و توهین هستند. بچهها به همان اندازهای که از رفتارهای زیبا و دلسوزانه که دز کتابها و فیلمها میبینند تقلید میکنند، از رفتارهای زشت و بیادبانه نیز تقلید میکنند. از برنامهها و فیلمهایی که فرزندتان تماشا میکند آگاه باشید و همیشه در دسترس باشید تا در مورد آنچه میبیند صحبت کنید. همچنین رویخواندن کتابهایی که بر محبت و دلسوزی تاکید میکند تمرکز کنید.
به کودک بگویید که انگشتنما کردن دیگران به احساساتشان ضربه میزند
یکی از روشهای پرورش کودک دلسوز، این است که کودک به روی دیگران اسم نگذارد و آنها را از بازی ها کنار نگذارد. اگر شنیدید که فرزندتان کسی را بوگندو یا خپلو صدا میزند، فورا دخالت کرده و این مسئله را حل کنید. به کودکتان نشان دهید که وقتی دیگری را با نام زشت صدا میزند، ممکن است دلش بشکند. کودکتان نیز ممکن است در دفاع از خودش بگوید که آن کودک مثلا اجازه سوار شدن به تاب را به او نمیدهد. میتوانید با آن دو کودک در مورد راهی که بدون توهین و تحقیر، بتوانند به خواستهشان برسند صحبت کرده. همچنین مطمئن شوید کودکی که او را با نام زشت صدا زدند احساس قربانی بودن نکند و او را نیز تشویق کنید که عذرخواهی کند.
از ایجاد رقابت در خانواده خود اجتناب کنید
اینکه بگویید: ببینم کی زودتر غذاشو تموم میکنه یا کی زودتر لباسشو میپوشه، نه تنها به تشویق کودکان کمک نمیکند، بلکه ممکن است باعث شود فرزندانتان به عنوان رقیب به هم نگاه کرده و در رقابت، برای به دست آوردن توجه یا محبت والدین، دلسوزی و همدلی برای برادر یا خواهر دیگر را فراموش کنند. وقتی کودکان در تلاش برای پیروزی در هرکاری در مقابل یکدیگر قرار میگیرند، یاد میگیرند که خواهر و برادر همیشه مانع آنها خواهند بود. در عوض میتوانید آنها را تشویق کنید تا برای انجام کار با یکدیگر همکاری کرده و آنها را بخاطر کمک به همدیگر برای انجام یک تکلیف، تشویق کنید. همچنین از رقابت با همسر خود نیز پرهیز کنید و سعی کنید به کودکان نشان دهید که خانواده یک تیم است که همه با هم هدفی مشترک دارند. این مورد از اساسیترین روشهای پرورش کودک دلسوز است.
به فرزند خود کمک به نیازمندان را آموزش دهید
میتوانید فرزندتان را تشویق کنید تا اسباببازیهایی که دیگر مناسب سن او نیستند و سالم هستند را به نیازمندان اهدا کند. همچنین دانستن نحوه درست کمک کردن، یکی از روشهای پرورش کودک دلسوز است. کودک باید بداند که کمک کردن، باید همراه با احترام به عزت نفس و شخصیت نیازمند باشد. شاید کودک صرف اینکه اسباببازیاش را به کسی اهدا میکند را کار خوبی بداند اما اینکار را با تلخی یا حتی کنایه که : «اینها دیگه به درد من نمیخورد» انجام دهند. بنابراین به کودک بگویید که اگر میخواهد به کسی کمک کند، به گونهای کمک نکند که ارزش کار خود را زیر سوال ببرد. این کار را میتوانید با نقش بازی کردن در خانه تمرین کنید.
صبور باشید
مهربانی و شقفت، آموختنی است. زندگی موقعیتهای چالش برانگیزی را برای بزرگسالان ایجاد میکند که ممکن است گاهی کنترل خود را محیط را از دست بدهند. تلاش برای دوست داشتنی بودن و تبدیل شدن به الگویی مناسب، کمک زیادی به پرورش کودکی قوی، مهربان، صبور و شگفت انگیز خواهد کرد.
جمعبندی
کودک دلسوز و مهربان، بدون اینکه چشمداشتی داشته باشد یا توقع جبران، برای دیگران کارهای خوبی انجام میدهد. دیگران را تشویق میکند. یا رقابتجو نیست و یا عادلانه رقابت میکند. به طور فعالانه به دیگران گوش میدهد، به حریم خصوصی دیگران احترام میگذارد و شایعه پراکنی انجام نمیدهد. کودک دلسوزی، ترحم نمیکند و دلسوزی با احترام به عزت نفس و توانایی های افرد انجام میشود.
در آموزش شفقت، باید این درک را نیز به کودک آموزش دهیدکه افراد، شفقت و دلسوزی را منحصر به فرد تجربه میکنند. برخی افراد در آغوش گرفته شدن را ترجیح میدهند و برخی ممکن است به کلمات محبت آمیز بهتر پاس دهند. همچنین موقعیتهای مختلف نیازمند نوع مختلفی از دلسوزی است. این مفاهیم را کودک در محیطهای کودکانه یاد میگیرد و باید تجربه کند تا این تفاوتهای ظریف را درک کند.
در نهایت هم بهترین روش بین روشهای پرورش کودک دلسوز برای کودک، تماشای مدل این رفتار است. والدین، معلمان و سایر بزرگسالانی که برای کودک مهم هستند باید به گونهای دلسوزانه و مشفقانه رفتار کنند تا کودکان این رفتارها را ارزشمند بدانند و آن رفتار را کپی کنند. دلسوز بودن در لحظات سختی، مهارتی است که همه بزرگسالان نیز باید برای کسب آن تلاش کنند. نسل آینده، به این مسئله وابسته است.