آنچه در این مقاله میخوانید:
دروغگویی بچهها، دلایل مختلفی مثل ضعف در اعتمادبهنفس، عزتنفس پایین، افسردگی، اضطراب، ترس از مجازات و تنبیهشدن و خودنمایی و جلب توجه دیگران دارد.
بری آنکه بخواهیم جلوی دروغگویی بچهها را بگیریم، اول از همه باید متوجه شویم، عمدهترین دلیل دروغگویی فرزندمان کدام یک از موارد فوق است.
- در آوک، یادداشت دیگری وجود دارد که به تفصیل، دلایل دروغگویی بچهها را توضیح داده. روی اینجا کلیک کنید و بخوانید.
مقابله با دروغگویی بچهها، تصمیمی فوری و عملی ناگهانی نیست. تصور نکنید که میشود با دعواکردن با بچه، او را از دروغگویی و عواقب آن دور کرد. چرا؟ خیلی از اوقات، علت اصلی دروغ، ریشه در ضعفهای شخصیتی و روحی و روانی آدمها دارد و عملی خودخواسته و داوطلبانه نیست. به عبارت دیگر، بسیاری از اوقات، بچهها آگاهانه تصمیم به دروغگفتن نمیگیرند. بلکه چون از یک ضعف درونی رنج میبرند، بهناچار و خیلی از اوقات ندانسته و نخواسته دروغ میگویند. بنابراین، پیش از هر اقدامی، باید فهمید علت اصلی دروغگویی بچهها چیست.
6 روش برای جلوگیری از دروغگویی بچهها
دروغگویی بچهها سطوح مختلفی دارد. مقابله با آن، بعد از شناخت ریشهها و دلایل، به شدت آن بستگی دارد. بعضی دروغها، سطح پاییناند؛ به این معنا که آسیبی به دیگران نمیزنند. با این دروغها باید به شیوهای متاوت از دروغهای پرخطر روبهرو شد و تلاش کرد، تدریجاً آن را مهار کرد.
یک. عواقب رفتارهای اشتباه را بهخاطر گفتن حقیقت کم کنیم.
خیلی اوقات بچهها دروغ میگویند، چون از واکنش قهرآمیز ما میترسند. به آنها این اطمینان را بدهید که اگر راستش را بگویند، برایشان تخفیفی در مجازات لحاظ خواهید کرد. البته این دلگرمی نباید آنقدر افراطی باشد که بچه فکر کند، همینکه به رفتا اشتباهش اعتراف کند، کافی است و میتواند دوباره آن را تکرار کند.
اگر میخواهید فرزندتان را بهخاطر یک رفتار اشتباه، از پارکرفتن یا خریدکردن محروم کنید، به او بگویید قرار بوده یک هفته از پارکرفتن محرومش کنید، اما چون خودش راستش را گفته، محرومیتش را به سه روز کاهش دادهاید.
دو. فرصت دوباره بدهید.
اگر میبینید کودکتان دارد دروغ میگوید، او را آرام کنید و به او بگویید اگر دروغ بشنوید، ناراحت میشوید. بعد، میروید و 10 دقیقهی دیگر که باز میگردید، دوست داردی حقیقت را از او بشنوید. شیوهی فرصتدهی محدود، این امکان را به بچه میدهد، که خودش را با دروغگویی مواجه کند و دربارهاش فکر کند. ضمن اینکه در ذهنش مرور خواهد کرد، هیچچیزی برای شما مهمتر از صداقت نیست.
دروغگویی بچهها، خیلی از اوقات، به دلیل عجله برای عبور از بحران و ناراحتنکردن شماست. 10 دقیقه وقت اضافه و دادن آخرین تذکر، امکان خوبی برای مواجهه با دروغگویی و تغییر مسیر است.
سه. مقدمهسازی کنید.
وقتی میبینید کودکتان در معرض دروغ فتن است، با سؤالهای اضطرابآور به او حمله نکنید. بلکه یک مقدمه به او بگویید که بهش کمک کند. بهعنوان مثال، میتوانید بگویید هر اتفاقی هم که افتاده باشد، او را دوست دارید، و میدانید که همهی آدمها اشتباه میکنند، اما چیزی که اهمیت دارد، قبو اشتباه و تلاش برای جبران آن است. اگر کسی این توضیحات را به خود ما میداد، باز هم بهش دروغ میگفتیم؟
چهار. برچسب دروغگویی نزنید.
دروغگویی بچهها، برخی اوقات بهدلیل برچسبهای ماست. وقتی چندینبار به فرزندتان گفتهاید «دروغ نگو» و او سعی کرده با اصرا، قسمخوردن، تکرار و تأکید شما را مجاب کند، یعنی اتفاقی در باور او رخ داده. بچه به این اطمینان رسیده که «مامان حرفمو باور نمیکنه». اگر این دیدگاه در ذهنش شکل گرفته باشد، بعد از این سعی میکند با دروغهای پیچیدهتر و باورپذیرتری با شما حرف بزند. باید این باور را به او بدهید، که از نظر شما، فرزندتان آدم راستگوییست.
پنج. دروغهای از روی جلب توجه، زنگ هشدارند.
چرا باید فرزندتان، کلی دروغ سرهم کند تا توجه شما را جلب کند؟ ممکن است دلیلش این باشد که زورش نرسیده با واقعیت، توجهتان را جلب کند و تأیید شما را بگیرد. واقعیت این است که نقاشی فرزندتان، خیلی تعریفی ندارد. وقتی تشویقش نمیکنید و از نقاشیاش تعریف نمیکنید، ممکن است نقاشیهای بهتری که خودش نکشیده را به شما نشان دهد و بگوید کار خودش بوده.
تکرار دروغهای جلب توجه، این هشدار را به ما میدهند، که در زندگی روزمره، به اندازهی کافی افراد خانوادهمان را تشویق نکردیم.