آنچه در این مقاله میخوانید:
دروغ گفتن بچهها، مثل دروغ گفتن بزرگترها، راهی برای فرار از ضعفهاست. دروغگویی و راستگویی، خصلتهایی نیستند که آدمها با آنها به دنیا بیایند و از نظر ژنتیکی آنطور باشند. شرایط و موقعیتهای مختلف زندگی است که آدمها را بهسمت گفتن دروغ یا حقیقت سوق میدهد.
البته که بعضی از تیپهای شخصیتی، بیشت استعدا این را دارند که در موقعیتهای دشوار، دروغ بگویند. یا برخی اختلالها، مثل بیشفعالی، بهطور مستقیم با دروغ گفتن بچهها در ارتباط است.
بهطورکلی، دروغ گفتن بچهها، چندین دلیل متفاوت دارد.شناسایی دلیل دروغ گفتن فرزندتان، اولین گام برای جلوگیری از این خصلت در اوست. شما بهعنوان پدر و مادر، باید بیش از هر مشاور و درمانگری، دلایل و ریشههای رفتار فرزندتان را بشناسید. در ادامه، سعی میکنیم به چندمورد از دلایل دروغ گفتن بچهها را مرور کنیم.
دلایل دروغ گفتن بچهها
یک. شایعترین دلیل دروغ گفتن بچهها، ترس آنها از عواقب رفتار اشتباهشان است. آنها نگراناند، اگر واقعیت اشتباهشان را بگویند، سرزنش یا تنبیه شوند. این احساس، بر اساس تجربیات قبلی در ذهن بچهها نهادینه میشود. به این معنا که چون پیشتر، بچهها به اشتباهشان اعتراف کردهاند و با این حال شما آنها را تنبیه کردید، از تکرار این چرخه میترسند.
ممکن است فرزندتان توی کوچه با همسنوسالهایش بازی کند. چنددقیقه بعد، بین آنها دعوایی شکل بگیرد. شما از فرزندتان میپرسید: «تو دوستت رو زدی؟» او میگوید «نه». اگر این ادعایش دروغ باشد، به این خاطر است که از واکنش شما واهمه دارد. باید در تنظیم ارتباطتان با فرزندتان، به نقطهای برسید که او بابت اشتباههایش ناراحت شود و بداند که شما هم ناراحت میشوید، اما با این حال، گفتن حقیقت را ترجیح بدهد.
دو. بعضی وقتها، دلیل دروغ گفتن بچهها، نوعی کنجکاوی برای قرارگرفتن توی موقعیتهای تازه است. البته که این دلیل، بهندرت رخ میدهد. به این معنا که فرزندتان با خودش میگوید «اگر دروغ بگویم، پدر و مادرم چه واکنشی خواهند داشت؟» از اینکه شما را در موقعیت اضطراب یا هیجان قرار دهد، لذت میبرد. این دروغ، دروغ کمخطر یا بیخطریست. خیلی نباید نگرانش باشید.
بیشتر بخوانید:
ممکن است فرزندتان داد بزند که از پنجره ماشینی را دیده که تصادف کرده. بعد که شما بهسمت پنجره میروید، بخنند و بگوید الکی گفته. در این مواقع، نباید برچسب دروغگویی به بچه بزنید. جای آن، در نظر داشته باشید که او به قرارگرفتن در موقعیتهای مهیج به همراه شما، تشنه است و برای رفع این نیاز، ایدههایی طراحی کنید.
سه. بعضی وقتها، دلیل دروغ گفتن بچهها، تمرکززدایی است. آنها میخواهند تمرکز بقیه را از روی خودشان دور کنند. دلشان نمیخواهد کسی نگرانشان شود. از نگرانیِ بقیه، نگران میشوند. مثلاً ممکن است موقع بازی سر بچه ضربه خورده باشد، اما وقتی از او میپرسید «سرت درد گرفت؟»، بگوید نه. او این دروغ را میگوید تا مورد ترحم قرار نگیرد. ریشهی اصلی این دروغها، اضطراب، افسردگی و اعتمادبهنفس پایین است. بچههایی که از این نوع دروغها میگویند، خودشان را برای مقابله با مشکلات کافی نمیدانند و دلشان میخواهد اصل قضیه را فراموش کنند.
در نظر داشته باشید، اگر شما از آن جنس پدر و مادرها هستید که موقع آسیبدیدن بچه، فریاد میزنید و کنترل خودتان را از دست میدهید، ممکن است پنهانکاری و دروغ فرزندتان تشدید شود. چرا که آنها دلشان نمیخواهد تحت اضطراب شما، مشکلشان دوچندان شود. رفتار آرامبخش و مدیریتشده که اضطراب بچهها را کم کند، بهترین راه برای مقابله با این نوع از دروغگویی است.
چهار. یکی از متداولترین انواع دروغگویی، اغراقهای باورنکردنی بچهها دربارهی وقایع مختلف یا تواناییهاشان است. مثلاً فرزندتان میگوید سر کوچه، مردی را دیده که با یک دست از دیوار یک آپارتمان بالا کشیده. شما اطمینان دارد که این حرف دروغ است، اما او ادامه میدهد. یا دربارهی کاری که کرده، اغراق میکند. دلیل اصلی این دروغ، نیاز شدید کودک به جلب توجه است. نیازی نیست وقتی اغراقهایش را میشنوید، به او اثبات کنید حرفش دروغ است. چون در این صورت، رفتار بچه تشدید میشود. او سعی میکند، الگوی جدیدتر و باورپذیرتری از دروغگویی را برای جلب توجه پیدا کند. در این مواقع، بهتر است به راههایی برای توجه بیشتر به کودک در موقعیتهای مختلف فکر کنید.
برای خواندن راههای جلوگیری از دروغ گفتن بچهها، روی اینجا کلیک کنید و یادداشت دیگری از آوک بخوانید.