آنچه در این مقاله میخوانید:
کودکان احساسی، احساسات مختلف رو عمیقتر، شدیدتر، دامنهدارتر و طولانیتر تجربه میکنن. ممکن است وقتی به آنها زیاد بگوییم «تو زیادی احساساتی هستی» یا «جای اینکه گریه کنی، قوی باش»، آنها عصبانی شوند و احساسات پیچیدهتر و طولانیتری را تجربه کنند.
این بچهها، از آنجا که احساسات قدرتمندی دارند، بسیار افراد همدل، همراه و در آینده مشاورهای خوبی خواهند شد. تواناییهای بالای ادراکیشان، یک امتیاز ویژه بهحساب میآید، که متأسفانه خیلی از والدین به آن بیتوجهاند و بیشتر ضعفهای احساسات بیشازحد را میبینند.
کنترل کودکان احساسی، کار سادهای نیست. چون ممکن است با گقتن هر حرف، آنها را نارحت کنیم. در ادامه، سعی می کنیم نکاتی کاربردی برای رفتار سازنده با بچههای احساسی را با هم مرور کنیم.
برای مطالعهی بیشتر:
تعامل با کودکان احساسی
یک. به کودکان احساسی، اجازه بدهید گاهی با خودشان تنها باشند. آنها بیش از بقیه به تنهایی نیاز دارند، تا بتوانند تعادل روحیشان را بازسازی کنند. وقتی ناراحتاند، یا لجبازی میکنند، شما هم خشمشان را شعلهورتر نکنید و جملات تند بهکار نبرید. کمی به آنها زمان بدهید، تا بتوانند مدیریت دوبارهی احساساتشان را بهدست بیوارند.
دو. قوانین سخت انضباطی را در مقابل کودکان احساسی بهکار نبرید. خیلی از والدین، قوانین و محدودیتهای انضباطی سختی در خانه برقرار میکنند؛ مثل اینکه غذا حتماً باید در این زمان به خصوص خورده شود، یا تماشای تلویزیون فقط و فقط در این محدوده امکانپذیر است.
این قواعد، برای بچههایی که از نظر عاطفی مقاوماند، ممکن است مفید هم باشد. اما برای بچههای احساسی، ضربهای روحی بهحساب میآید. آنها اگر در تنگنا و محدودیتهای زیاد قرار بگیرند، دچار احساس افسردگی میشوند. سعی کنید، همزمان با آنکه دارید به آنها اصول اولیه را آموزش میدهید، کمی با مدارا و انعطافپذیری بیشتر رفتار کنید.
سه. به کودکان احساسی کمک کنید تا بهصورت تدریجی به ترسها غلبه کنند. مهمترین ترس آنها، ترس قرارگرفتن در موقعیت جدید است. این انتظار را نداشته باشید که با اصرار شما، یکباره پا به موقعیتهای تازه بگذارند.
قدمبهقدم با احساسات آنها پیش بروید. اول در موقعیتهای نیمهجدید قدم بگذارید. وقتی فضا عوض میشود، بیش از قبل به فرزندتان توجه کنید، تا احساس نامانی به او دست ندهد. بعد همان موقعیت نیمهجدید را تکرار کنید، تا بر اثر تکرار به محیطی آشنا تبدیل شود. بعد از این مرحله، میتوانید به یک مهمانی یا کلاس آموزشی با چندین فرد غریبه قدم بگذارید. فراموش نکنید که در برخورد با غریبهها، شما باید حلقهی واصل ارتباطی بین فرزندتان و دیگران باشید و در جمع، او را با افکار رنجآورش تنها نگذارید.
این فرایند ممکن است ماهها طول بکشد. مهم این است به درمان تدریجی ترس در فرزندتان باور داشته باشید.
در آوک، بیشتر بخوانید:
چهار. سعی نکنید با رفتار دستوری فرزندتان را تغییر دهید. اگر بچهی شما نسبت به اتفاقات، واکنش های عاطفی دارد، با دستور و امر و نهی نمیتوانید او را تغییر بدهید. یکلحظه به این فکر کنید که اصلاً چرا باید او را تغییر دهید و چرا ظرفیتهای ادراک قویاش به چشمتان نمیآید.
پنج. تعامل نزدیک، ارتباط چشمی و کلامی قوی و نوازشهای طولانی در طول روز، آرامش بسیار زیادی به کودکان احساسی میدهد. بچههای احساسی، بیش از دیگران از این رفتارهای محبتآمیز لذت میبرند. مثلاً تأثیر یک نوازش همراه با محبت، در این بچهها، چندینبرابر دیگران است.
شش. فرزندتان را تشویق کنید تا همواره دربارهی احساسات مختلفش با شما حرف بزند. این کار به تعادل روحی آنها کمک میکند. مثلاً اگر از حرفی سر میز غذا ناراحت شده، باید بتواند ناراحتیاش را همانجا توضیح بدهد تا دیرگان را به درک مشترکی با خودش برساند، جای آنکه میز را ترک کند و به اتاقش برود. در طول روز، چندین بار از او دربارهی تجربههای احساسیاش بپرسید، تا حرفزدن دربارهی احساسات برای او به عادت تبدیل شود.