آنچه در این مقاله میخوانید:
والدین برای انتخاب اسم بچه، معیارهای متفاوتی دارند. این معیارها، در طول زمان دستخوش تغییراتی اساسی بوده است. در ادامه، به یک جنبه از این تغییرات عمومی میپردازیم. قبل از آن، چندمورد از معیارهای متداول انتخاب اسم برای فرزند را با هم مرور میکنیم.
معیارهای انتخاب اسم برای بچهها
برخی، اسامی شجرهنامهشان را زیرورو میکنند و قائل به انتخاب نامهای موجود در فهرست اعضای خانوادگیشان هستند، که البته در این سالها چنین نگرشی کمرنگ شده است.
مهمترین اولویت عدهای دیگر از پدر و مادرها در انتخاب اسم فرزند، معنای اسم است. بهدنبال اسمی میگردند که معنایی لطیف، عمیق، کنایی، استعاری یا اسطورهای داشته باشد، یا به یک فضیلت مثل پاکی، پاکدامنی، صداقت و … اشاره داشته باشد.
یکی دیگر از معیارها، توجه به آواشناسی کلمات است که شاید متداولترین معیار انتخاب اسم برای فرزند باشد. به این معنا که تلفظ اسم راحت و روان باشد. به تعبیر دیگر، اسم راحت در دهان بچرخد. ترکیب صامت و مصوتهایش، خوشآوا باشد. یا حروف ابتدایی و انتهایی آن، مشابه حروف ابتدایی و انتهایی نام پدر، مادر یا خواهر و برادر باشد. همچنین ممکن است پدر و مادری، بهدنبال اسمی بگردند که مشابه نام خانوادگی پدر باشد، تا نام و نام خانوادگی فرزندشان را یکجا ببینند و به تناسب میان آنها فکر کنند.
ممکن است مبنای انتخاب اسم، تلفیقی از معیارهای بالا باشد؛ در اینصورت کار سخت میشود؛ انتخاب اسمِ خوشآوا، با معنای قابلتوجه انتخاب زمانبریست.
فارغ از اولویتهای بالا، موجی در جامعهی جهانی و کشور ایران دیده میشود، مبنی بر تمایل پدر و مادرها برای انتخاب اسامی خاص. اسمی که کمتر دیده و شنیده شده باشد. اسمی که مشابهش در گروه فامیل و دوستان وجود نداشته باشد. حتماً برخی پدر و مادرها را دیدهاید که موقع انتخاب اسم، یک اسم مدنظرشان را رد میکنند، با این دلیل که در محل کار این اسم را قبلاً شنیدهاند. این تمایل جمعی به انتخاب اسمهای متفاوت از کجا میآید؟
انتخاب اسم؛ تغییر باورها، از همرنگ شدن با جماعت، تا بروز هویت فردی
تحقیقات در جامعهی آمریکا نشان داده، در سالهای بعد از جنگ جهانی و رکود قابل توجه اقتصادی، انتخاب اسمهای مشابه رواج بسیار زیادی داشته. در تحلیلها آمده که دلیل انتخاب اسامی مشابه، روحیهی جمعی حاکم بر کشور و تمایل ناخودآگاه افراد برای همحسی با یکدیگر بوده است.
در عرصههای دیگر زندگی هم، تا دههی پنجاه میلادی، آدمها در مسیرهای مشابهی قدم میگذاشتند؛ شغلهای مشابه، پوششهای مشابه و رفتار مشابه. صنعتیشدن، از آنجاکه تولید همهی اقلام را زیاد کرد و آنها را در وضعیت دسترسپذیری بهتری قرار داد، شهروندان حق انتخاب پیدا کردند. برای انتخاب لباس، کمکم از کلاه شاپوهای یکسان فاصله گرفتند. حق انتخاب در نتیجهی صنعتیشدن، به آدمها تمایز بخشید. آنها را از هم جدا کرد. بهمرور رد سلیقه در انتخابهاشان دیده شد.
- برای خواندن مقالاتی دیگر از آوک، روی اینجاکلیک کنید.
به فیلمهای هالیوودی نگاه کنید. ببینید چهطور کاراکترهای دهههای هفتاد و هشتد میلادی، تمایزی چشمگیر نسبت بههم دارند، در مقایسه با بازیگران دههی سی و چهل میلادی، که همگی لباسی یکسان میپوشیدند. بنابراین، تولیدات متنوع و انبوه صنعتی، آن باور سابق برای یکیشدن را مخدوش کرد. آن روحیه ی جمعی برای عبور همهی آدمها از تنها مسیر موجود برای موفقیت. مسیرهای موفقیت، رفتهرفته تکثر پیدا کردند و اصلاً موفقشدن معنای تازهای به خود گرفت.
بنابراین، انتخاب متفاوت که در گذشته نوعی خروج از مسیر موفقیت بهحساب میآمد، در این سالها یکی از راههای تحقق انتخابها و تمایزهای فردی است.
دراینباره، مطالب بیشتری بخوانید:
حساسیت ما برای نیفتادن به دام تقلید از دیگران، شتاب تازهای گرفته. بحث ما در اینجا، با هدف ارزشگذاری نبود. به این معنا که انتخاب اسم خاص، انتخاب خوبی نباشد، یا برعکس. بلکه ناظر بر تغییر گرایشهای جمعی نسبت به انتخاب نام بچه بود. بیتردید در این میان، شبکههای اجتماعی و راههای نوظهوری که به افراد امکان بروز شخصی در مجامع عمومی میدهد، بیاثر نیست. امروز، آدمها در مقاطع سنی مختلف، بیشازپیش طرفدار «خودت باش» شدهاند و کمتر به قواعد موجود در عرف، تن میدهند. این را میشود از انتخابهاشان فهمید؛ از مهمترین انتخابهاشان، که یکی از آنها، انتخاب اسم برای فرزند است.