آنچه در این مقاله میخوانید:
خجالتکشیدن، ما را محدود میکند، از اجتماع دور نگهمان میدارد، خیلی از فرصتها را از ما میگیرد و به ما ضربه میزند. همهی ما کیفیت و کمیتهای متفاوتی از خجالتکشیدن را تجربه میکنیم و در طول روز، وقتی از اینکه نمیتوانیم خواستهمان را بگوییم، خجالت میکشیم.
حد کمی از خجالت و کمرویی برای همه طبیعی و حتی ضروری است. خجالت، کمرویی و شرم واژههایی هستند که در فرهنگهای مختلف، بار معنایی متفاوتی دارند و حد متفاوتی از آنها ضروری دانسته میشود. در فرهنگ ما ایرانیها، خجالتکشیدن هنگام بیان خواستههای بزرگ و مهم و در رویارویی با بزرگترها، خصیصهای شناختهشده و متداول است. بااینحال، نباید دربارهی این ویژگیهای فرهنگی اغراق کنیم و به فهم نادرستی از آن دامن بزنیم. حد بالای خجالت، آدمها را از پا میاندازد و تبعات روحی و روانی بسیاری برای آنها دارد.
در تربیت فرزند، باید به این نکته توجه داشت که «مؤدببودن» با «خجالتکشیدن» یکی نیست. نباید خجالت بچهها را به اشتباه با ادب و احترام یکی بگیریم. اگر خجالتیبودن در بچهها تقویت و نهادینه شود، در سنین بالا و در مقاطع و موقعیتهای مختلف اجتماعی، برایشان دردسرساز میشود. خجالتکشیدنِ افراطی، یک روز یقهی همه را میگیرد. همانطور که دربارهی خودمان مصادیقی در ذهن داریم که اگر در فلان روز میتوانستیم در عین رعایت ادب، خواستهمان را مطرح کنیم و خجالت نکشیم، باید در نظر داشته باشیم، نهال خجالت در فرزندمان بیشازحد پروبال نگیرد و سالها بعد، روی همهی زندگیاش سایه نیندازد.
دراینباره، در آوک بخوانید:
اگر فرزندتان بیشازحد خجالتی است و در مهمانیها پشت شما پنهان میشود، ممکن است از سمت همسالان و اطرافیان مورد سوءاستفاده قرار گیرد، دچار کمبود اعتمادبهنفس شود و در نتیجه خودش را برای یادگیری و رشد کافی نداند. تبعات خجالتکشیدنِ زیاد، بیشمار است. باید برای مقابله با آن فکری کرد و برنامهای داشت. در ادامهی این مطلب، دلایل خجالتیشدن بچهها و راههای تعدیل آن میپردازیم.
دلایل خجالتیشدن بچهها
یک: وراثت
از اصلیترین دلایل خجالتیشدن است. خیلی هم نمیشود مدیریتش کرد. ژنتیک برخی آدمها، بیشتر مستعد خجالت و پذیرای کمرویی است. حتماً شنیدهاید که میگئیند «منم کوچیک بودم، مثل بچهم خجالتی بودم» یا «پرروییش مثل بچگیهای خودمه». این جملات عامیانه، خیلی هم بیربط نیستند؛ بله، وراثت نقش مهمی در شکلگیری خصیصههای اخلاقی دارد.
دو: محیط
فرهنگ غالب بر هر محیط، تاحد زیادی بر شکلگیری شخصیت آدمها اثرگذار است. در محیطی که همه اهل گذشتاند، احتمال اینکه کودک کمسنوسال حاضر در آن هم اهل گذشت و بخشش شود، بسیار زیاد است. اگر در محیط زندگی شما، آدمها نگراناند که با بیان خواستههایشان، دیگران را برنجانند و مدام دنبال فرصت دیگری برای حرفزدن میگردند، احتمال خجالتیشدن فرزندتان زیاد است. اما اگر جو غالب در محیطتان، تعامل دوسویه و محترمانه میان افراد است، این فرصت به کودک داده میشود که بدون واهمهی شکست یا تحقیر، خودش را ابراز کند.
سه: شیوهی تربیتی
شیوهی تربیتی یک نفر، تحکم، تنبیه و قاطعیت است. یک نفر هم با فرزندش تعاملی نزدیک دارد و بیشتر اوقات توی خانه با فرزندش تنها میماند و با او بازی میکند. یک نفر هم میتواند آموزشهای لازم، تذکرهای ضروری و تربیت کودک را حین تعامل با دیگران به بچهاش یاد بدهد. تصمیم با خود شماست. اگر چندماه است که جز با اعضای خانوادهتان، تعامل پیوسته نداشتهاید، احتمال حضور موفق فرزندتان در اجتماع، بسیار کم شده.
در این مقاله هم به دلایل خجالتیشدن بچهها پرداخته شده. اگر علاقهمندید، کلیک کنید و بخوانید:
راههای مقابله با خجالتکشیدن
یک: به فرزندتان برچسبِ «خجالتیبودن» نزنید.
دو: جلوی دیگران نگویید «بچهی من خجالتی است»، تا آنها در جواب این حرف شما بخواهند بهزور با فرزندتان تعامل داشته باشند و او را به حرف بیاورند. این کار، از ارتباطگرفتن با دیگران،حس بدی به بچه میدهد.
سه: از دیگران بهصورت پنهانی و دور از توجه کودکتان بخواهید با فرزندتان رابطهی گرمی داشته باشند.
چهار: ارتباطهای اجتماعیتان را تقویت کنید. با کودکتان به مراکز تفریحی بروید و سعی کنید در آنجا با همسنوسالهایش ارتباط برقرار کنید و با افراد جدید دیدار داشته باشید.
پنج: بچه را بابت هر نوع تعامل با دیگران تشویق کنید. اگر تلفن خانه را جواب داده، به او بگوید خیلی خوب این کار را انجام داده.