هیچوقت نگویید «دیگه دوستت ندارم». وسط بدترین دعواها و شدیدترین دلخوریها هم این جمله را نگویید. بار منفی روانی بعضی جملات، سالهایسال با آدمها باقی میمانند. کلمات، قدرت باورناپذیر و ماندگاری حیرتآوری دارند.
میخواهید جلوی یک کار غلط را بگیرید، عادت غلط فرزندتان را اصلاح کنید یا نکتهای به او آموزش بدهید. گاهی ناخواسته از مسیری اشتباه بهسمت این مقصد میروید؛ با جملهای اشتباه، به استقبال رفتارهای اشتباه فرزندتان میروید.
در این یادداشت، به برخی عبارات و موضوعاتی میپردازیم که نباید به بچهها گفته شود. جملات و موضوعاتی را مرور میکنیم که بعد از خواندن این مطلب، دیگر هرگز نباید به فرزندتان بگویید، یا دربارهشان بحث کنید.
یک: بچههای ضعیف گریه میکنن!
دلتان میخواهد گریهی بچه را متوقف کنید، از روی عادت به او میگویید گریه کار آدمهای ضعیف است. شاید در آن لحظه به هدفتان برسید، اما میدانید چه بلایی سر فرزندتان میآید؟ هربار که بنا به هر دلیلی احساساتش بر او غلبه کند، احساس ضعف میکند. کمکم خودش را آدم ضعیفی میداند.
دو: به همسرتان احترام بگذارید.
«بابات (مامانت) خیلی بینظمه»، «تقصیر باباته»، «اگه بابات عُرضه داشت…»، «مامانت حتی نمیتونه یه صبحونه بهت بده». این جملهها را هیچوقت به فرزندتان نگویید. این جملهها نشان میدهند از همسرتان ناراضی هستید. اما فقط به اینجا ختم نمیشود. شما دارید با گفتن اینها، پدر یا مادر فرزندتان را جلوی چشم بچه خُرد میکنید؛ دارید حین تسویهحسابهای زنوشوهری، یکی از والدهای بچه را از چشمش میاندازید.
در آوک، مطالب بیشتری بخوانید:
سه: دربارهی مشکلات مالی حرف نزنید.
وقتی میخواهید دربارهی مشکلات مالی حرف بزنید، مطمئن باشید که با همسرتان تنهااید. شنیدن این دغدغهها، به بچهها اضطراب وارد میکند.
چهار: از وقتی بچهدار شدم…
همهی ما عادت داریم توی مهمانیها بگوییم از وقتی بچهدار شدم به یکسری کارهای مورد علاقهام نمیرسم. اگر کودکتان این جمله را بشنود، احساس بدی نسبت به زندگیاش پیدا میکند. شما که نمیخواهید بچهتان فکر کند وبال گردن این زندگی شده؟ پس دربارهی تجربههای منفی و محدودیتهای بچهداری چیزی در خانه نگویید.
پنج: بارداری و زایمان سختی داشتم.
خیلی از زنان تا سالها بعد از زایمان، از دردها و خاطات بد دورهی بارداری و زایمانشان میگویند. تکرار بیشازحد این توضیحات و مرور چندبارهی این خاطرات، احساس خوبی در کودکان ایجاد نمیکند. بهتر است جای این توضیحات، از احساس شیرینتان در لحظهی تولد فرزندتان بگویید.
شش: هیچچیز مثل فستفود نمیشه!
بگذارید عادتهای بد غذاییتان برای خودتان باقی بماند. شما امنترین آدم در دنیا برای فرزندتان هستید. وقتی بیپروا نسبت به غذاهای ناسالم علاقه نشان میدهید، اصلاح الگوی غذایی فرزندتان خیلی دشوار میشود.
در همین ارتباط، بخوانید:
هفت: میتونستم اون شغل رو بهدست بیارم!
وقتی هرازچندگاهی میگویید میتوانستید پزشک شوید، میتوانستید بیشتر درس بخوانید، باید چندسال پیش شغلتان را تغییر میدادید، در ذهن فرزندتان به آدم شکستخوردهای تبدیل میشوید. با رضایت بیشتری توی خانه حرف بزنید. اجازه بدهید فرزندتان شما را آدم قدرتمندی بداند و با اعتمادبهنفس بیشتری زندگی کند. بنابراین هیچوقت و تحت هیچشرایطی در حضور فرزندتان از اشتباههای گذشته و شکستهای شغلی و اجتماعیتان چیزی نگویید.
هشت: بچههای مَردم…
امان از این عبارت «بچههای دیگه…» که همهی ما را در کودکی عذاب داده. یکبار برای همیشه مقایسهی فرزندتان با دیگر بچهها را کنار بگذارید. بچهها، استعدادهای متفاوتی دارند. هیچ الزامی وجود ندارد که فرزند شما مثل فرزند برادر یا خواهرتان رفتار کند. هرکدام از این بچهها، خصوصیت رفتاری و استعدادهای متفاوتی دارند.
نه: وقتی همسن تو بودم…
این عبارت، با شدت و شتاب زیادی به جان اعتمادبهنفس فرزندتان میافتد و به او احساس کافینبودن و ناتوانی میدهد. شما این جمله را برای آموزش نکتهی خاصی میگویید و رد میشوید، اما آسیبهای روانی ناشی از آن مدتها فرزندتان را همراهی میکند.
ده: با من حرف نزن!
از رفتار اشتباه فرزندتان ناراحتید و حق هم با شماست. اما اجازه ندهید این وضعیت، حرفزدن کودک با شما را دشوار کند. وقتی موقع عصبانیت داد میزنید و به بچه میگویید «با من حرف نزن»، ممکن است او را در آیندهای نزدیک از گفتن بسیاری از حرفهای ضروری منصرف کنید.